به وب گاه روستای ورنکش خوش آمدید

به وب گاه روستای ورنکش خوش آمدید

Welcome to the website Varankesh Village

 

 

معرفی روستای ورنکش

روستای ورنکش:

 از توابع بخش تركمانچاي شهرستان ميانه مي باشد

وجه تسميه اين روستا :

*يكي اينكه در قديم الايام محل رنگرزي بوده

 *ديگري اينكه محل زايل شدن ورم را گويند

ورنكش (با فتحه واو و را كاف و سكون نون) = محصول دير رس را نيز گويند.


روستاي ورنكش داراي بيش از 1500نفر جمعيت دائمي است كه با توجه به فصول كاري ده الي پانزده درصد به اين جمعيت افزوده ميشود. شغل بيشتر اهالي كشاورزي ودامداري مي باشد. ازمحصولات عمده  آن مي توان به گندم وجو و از ميوه هاي سردرختي مي توان به محصول سيب و زردآلو اشاره كرد . در كنار اينها عسل طبيعي را هم مي توان نام برد. روستا داراي دهياري،مركز بهداشت و درمانگاه،مدارس ابتدايي و راهنمايي ، دبيرستان شبانه روزي پسرانه مي باشد. فاصله از مركز بخش تركمانچاي حدود 23 كيلومتر و از مركز شهرستان حدود60 كيلومتر است. براي رسيدن به اين روستا از جاده مواصلاتي بين ميانه و تبريز از سه راهي عجمي و روستاهاي چپقلو ، صومعه پايين ، چناقبلاغ و صومعه بالا عبور كرده ودر دامنه سبز بزغوش به اين روستا رسيد. روستا داراي مزارع و باغات سر سبز بوده و با وجود خشكسالي به لطف داشتن چندين حلقه چاه عميق پر آب طراوت خود را حفظ كرده است. مردم اين روستا به حسن شهرت و  مذهبي بودن زبانزد منطقه مي باشند. در جريان جنگ تحميلي بيش از 20 نفر شهيد و جانباز تقديم وطن خود نموده است. داراي 6 مسجد و حسينيه بوده كه 2 مسجد داراي جامعيت بيشتر بوده و 4 مسجد مربوط به 4 هيئت  عزاداري مي باشد.

 

نقشه هوایی روستای ورنکش

 

 

مسجد جامع صاحب الزمان(عج)

 

مصلی امام حسین(ع)


پنج شنبه 14 ارديبهشت 1395برچسب:عکس,عکس طبیعت ورنکش,ورنکش,نقشه روستای ورنکش,ورنكشي, |
 

گوشه ای از طبیعت بسیار زیبای روستای ورنکش

فصل زمستان روستاي ورنكش

فصل بهار روستاي ورنكش(ارديبهشت ماه)

 

عکسهای ارسالی توسط جناب آقای رسول رشیدی

فصل تابستان روستاي ورنكش

 

عکسهای ارسالی توسط جناب آقای حسن رشیدی

 

بهار 93 (عيد نوروز)

 بهار 93(اردیبهشت ماه)

 

عکسهای ارسالی توسط جناب آقای حسن رشیدی

 

بهار 1394

عکس ارسالی توسط آقای رسول رشیدی

تابستان 1395

عکسهای ارسالی توسط سرکار خانم رسولی

 


پنج شنبه 14 ارديبهشت 1395برچسب:عکس,عکس طبیعت ورنکش,ورنکش,نقشه روستای ورنکش,ورنكشي, |
 

گوشه ای از عزاداری اهالی روستای ورنکش در ایام سوگواری اباعبدالله الحسین(ع)

 

عزاداری در مشهد مقدس 


پنج شنبه 14 ارديبهشت 1395برچسب:عزاداری در ورنکش,محرم در ورنکش,ورنکش,روستای ورنکش, |
 

معرفی اماکن تاریخی و مذهبی روستای ورنکش

1- امامزاده علي اشرف (ع) ازجمله اماكن مقدسي كه مردم روستا به آنها احترام خاصي قائلند امامزاده علي اشرف هست كه در جنوب روستا در يك قبرستان قديمي است كه در آن بنايي نهاده اند كه در ايام محرم ،اربعين و 28 صفر ودر ساير روزها مردم جهت عرض تسليت و برپايي مراسم روضه و اداي نذورات در اين مكان مقدس جمع مي شوند كه به ياد ماندي ترين لحظه در روز عاشورا كه تمامي چهار هيئت زجير زنان و سينه زنان و ناله كنان گرداگرد حريم مقدس جمع شده و به عزاداري سالار شهيدان مي پردازند . اين مكان داراي هيئت امنا بوده كه نذورات حاصل را صرف توسعه و نگهداري اين مكان نموده و در صورت اضافه بودن جهت منافع عام المنفعه صرف مي گردد . لازم به ذكر است كه امامزاده داراي سنگ نوشته بوده كه به گفته پيشينيان در آن لوح اطلاعاتي بوده كه شجره نامه امامزاده بوده كه در ايام قديم همراه با سنگهايي قيمتي كه بعنوان تزيين به كار رفته بوده مفقود گرديده است. ان الله بصير بالعباد بنابراين پس از تفحص فراوان نتوانستيم اطلاعاتي در مورد اجداد امامزاده مذكور در وبلاگ ثبت نماييم.

2 – مصلي كوهي كه روستا در دامنه آن بنا گرديده كه محل اقامه نماز باران

و ذبح قرباني براي استغاثه به در گاه احديت مي باشد . اين كوه مشرف به تمامي روستا بوده و نسبتا كم ارتفاع مي باشد.

3- ميدان امام حسين (ع) كه محل برگزاري مراسم شبيه خواني بوده و محل قبرستان قديمي روستا مي باشد كه اين ميدان در محله پايين روستا بوده و هنگام حركت كاروان عزاداري در مسير عبور به امامزاده مي باشد.

4- مسجد علي بن ابيطالب (مسجد پايين) كه بنا بر قول مشهور مدفن يكي از اولياء الله بوده و مردم محلي در داخل مسجد نزديك به ضلع غربي را مدفن ايشان مي ذانند والله اعلم در اين روستا محلهاي تاريخي از قبيل حمام قديمي كه متاسفانه اخيرا تخريب گرديده قيز قالاسي كه جنبه تاريخي دارد سنگهايي از قبيل آت نشاني دوه داشي ، كوللوكللر ،دده قبري وساير موارد را مي توان نام برد.

5-سلسله جبال بزغوش كه همزمان با مواد خروجي آتشفشانهاي سهند و سبلان ارتفاع يافته در 18 كيلومتري جنوب شهرستان سراب و 35 كيلومتري شمال ميانه قرار دارد . طول اين رشته كوه120 كيلومتر و عرض آن بين 40 تا 45 كيلومتري متغيير مي باشد . جهت آن شرقي – غربي بوده و تا دره قرانقوچاي كه آن را از دامنه شرقي سهند جدا مي سازد ادامه دارد . دامنه هاي سرسبز و زيبا و مراتع وسيع محل اسكان ايلات و عشاير و دامپروران و روستائيان اطراف مي باشد . بطوري كه سراب به صورت يكي از قطب هاي مهم دامپروري در سطح كشور در آمده است . بزغوش داراي چشمه هاي متعدد آبگرم از جمله اسب فروشان ، بوشلو ، سقزچي ، الله حقي ، بويوك وئي ، شالقون و جلده باخان مي باشد . شاخه هائي از رودخانه تلخه رود يا آجي چاي از دامنه هاي شمالي اين كوهستان سرچشمه مي گيرد . ميانگين بارش ساليانه منطقه بين 400 تا 500 ميليمتر بوده كه اكثراً در ماه هاي سرد سال به صورت يخ و برف بر روي قلل منطقه انباشته شده و در فصلهاي بهار و تابستان بسوي اراضي حاصلخيزمجاور جاري ميگردد.بعد مسافت اين منطقه نسبت به شهرها و مراكز مهم و نيز وجود كوهستان بلند همانند سبلان در شمال منطقه باعث گرديده كه استقبال كمتري توسط كوهنوردان ساير استانها به جز آذربايجان جهت صعود اين قله صورت گيرد . ما توجه همه دوستداران طبيعت و كوهنوردي را به اين قله بكر و زيبا جلب مي نمائيم . همچنين دامنه هاي بزغوش در صورت سرمايه گذاري و عمران و آبادي منطقه مي تواند به صورت يكي از قطب هاي مهم صنعتي ، كشاورزي و تفريحي استان درآيد . بلندترين قله در نقشه هاي معتبر جغرافيائي در اين منطقه به ارتفاع 3303 متر از سطح دريا و 1600 متر نسبت به زمينهاي اطراف همين رشته كوه يعني بزغوش است . اين قله از دو مسير صعود میگردد:

الف – مسير جنوبي به مبدا صعود از روستاي ورنكش كه براي كوهنوردان آسانترین راه از طريق ميانه مي باشد

ب – مسير شمالي به مبدا صعود از روستاي اسب فروشان

 

 

 

سیری در زندگی نامه ائمه اطهار علیه السلام

 

 

 

مشخصات معصوم اول: پیامبر اکرم (ص)

 

 نام: محمد، احمد

 لقب معروف: رسول الله، خاتم پیامبران

کنیه: ابوالقاسم

 پدر و مادر: عبدالله، آمنه

 وقت و محل تولد: طلوع فجر روز جمعه 17 ربیع الاول سال 571 میلادی    (چهل سال قبل از بعثت) در مکه.

 دوران نبوت: 23 سال، از چهل سالگی تا 63 سالگی، 13 سال در مکه، 10سال در مدینه، آغاز آن، 27 ماه رجب

 

  : وقت و محل رحلت و مرقد شریف

 روز دوشنبه 28 ماه صفر سال 11 هجرت در مدینه در سن 63 سالگی رحلت نمود، مرقد شریفش، در مدینه کنار مسجد النبی است.

دوران عمر: سه بخش:1- قبل از نبوت(چهل سال).2- بعد از نبوت در مکه(سیزده سال).3- بعد از هجرت از مکه به مدینه وتشکیل حکومت اسلامی(حدود ده سال)

سخن های گهربار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم

مَنْ ساءَ خُلْقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ وَ مَنْ كَبُرَ هَمُّهُ سَقُمَ بَدَنُه

هر كس بد اخلاق باشد، خودش را عذاب می دهد و هر كس غم و غصه ‏اش زياد شود، تنش رنجور می گردد(نهج الفصاحه، ح 3002 .

 

اِنَّما اَهْلَكَ النّاسَ الْعَجَلَةْ وَ لَوْ اَنَّ النّاسَ تَثَـبَّتوا لَمْ يَهْلِكْ اَحَدٌ

مردم را، در حقيقت، شتابزدگى به هلاكت انداخته است، اگر مردم، از شتابزدگى به‏ دور بودند، هيچ كس هلاك نمی ‏شد.محاسن، ج 1، ص 340، ح 697 .

 

اَلصِّدقُ طُمَأْنينَةٌ وَ الْكَذِبُ ريبَةٌ

راستگويى [مايه] آرامش و دروغگويى [مايه[ تشويش است.نهج الفصاحه، ح 1864 .

 

طَعامُ السَّخىِّ دَواءٌ وَ طَعامُ الشَّحيحِ داءٌ

غذاى سخاوتمند، دارو و غذاى بخيل، درد است.بحارالأنوار ، ج 68، ص 357، ح 22 .

 

اَلصَّدَقَةُ تَدْفَعُ الْبَلاءَ وَ هِىَ اَنـْجَحُ دَواءٍ وَ تَدْفَعُ الْقَضاءَ وَ قَدْ اُبْرِمَ اِبراما وَ لا يَذْهَبُ بِالاَْدواءِ اِلاَّ الدُّعاءُ وَ الصَّدَقَةُ

صدقه بلا را برطرف می كند و مؤثرترينِ داروست. همچنين، قضاى حتمى را برمی ‏گرداند و درد و بيماری‏ها را چيزى جز دعا و صدقه از بين نمی ‏برد.بحارالأنوار، ج 93، ص 137، ح 71 .

 

اَلا وَ اِنَّ الْغَضَبَ جَمْرَةٌ فى قَلْبِ ابْنِ آدَمَ، اَما رَأيْتُمْ اِلى حَمْرَةِ عَيْنَيْهِ وَ انْتِفاخِ اَوْ داجِهِ؟! فَمَنْ اَحَسَّ بِشَىْ‏ءٍ مِنْ ذلِكَ فَلْيَلْصَقْ بِالاَْرْضِ

بدانيد كه خشم پاره آتشى در دل انسان است. مگر چشمان سرخش و رگ‏هاى گردنش را [هنگام خشم] نديده‏ اند. هر كس چنين احساسى پيدا كرد، روى زمين بنشيند.سنن الترمذى، ج 3، ص 328، ح 2286.

 

مَنْ اَكَلَ وَ ذو عَيْنَيْنِ يَنْظُرُ اِلَيْهِ وَ لَمْ يُواسِهِ ابْتُلى بِداءٍ لا دَواءَ لَهُ

هر كس غذا بخورد و ديگرى به او نگاه كند، و به او ندهد، به دردى بى درمان مبتلا می شود.تنبيه الخواطر، ج 1 ، ص 47.

 

اِذا رَآى اَحَدُكُمْ مِنْ نَفْسِهِ اَوْ مالِهِ اَوْ مِنْ اَخيهِ ما يُعْجِبُهُ فَلْيَدْعُ لَهُ بِالْبَرَكَةِ فَاِنَّ الْعَيْنَ حَقٌ

هرگاه يكى از شما در خودش، يا مالش، يا برادرش، چيز جالب توجهى ديد، براى بركت يافتن آن دعا كند؛ زيرا چشم ‏زخم، واقعيت دارد.نهج الفصاحه ، ح 206 .

 

فِى الاِْنْسانِ مُضْغَةٌ اِذا هىَ سَلِمَتْ وَ صَحَّتْ سَلِمَ بِها سائرُ الْجَسَدِ، فَاذا سَقِمَتْ سَقِمَ بِها سائرُ الْجَسَدِ وَ فَسَدَ، وَ هِىَ الْقَلْبُ

در انسان پاره گوشتى است كه اگر آن سالم و درست باشد، ديگر اعضاى بدنش هم با آن سالم می شوند و هرگاه آن بيمار شود، ديگر اعضاى بدنش بيمار و فاسد می گردند. آن پاره گوشت، قلب است.خصال، ص 31، ح109

 

قالَ اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ... اِذا قالَ الْعَبْدُ: «بِسمِ اللّه‏ِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» قالَ اللّه‏ُ ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ : بَدَاَ عَبْدى بِاسمى، وَ حَقٌّ عَلَىَّ اَنْ اُتـَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ و اُبارِكَ لَهُ فى اَحْوالِهِ؛(عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 269، ح 59 . )
خداوند فرمود: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، خداى متعال مى‏گويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم.


  اَحِبُّو الْمَعْروفَ وَ اَهْلَهُ فَوَالَّذى نَفْسى بِيَدِهِ اِنَّ الْبَرَكَةَ وَ الْعافيَةَ مَعَهُما                      
 نيكى و نيكوكاران را دوست بداريد. سوگند به آن كه جانم به دست اوست، بركت و تندرستى، با نيكى و نيكوكاران است. كنز العمّال، ح 15974. )


  اِذا دَخَلَ اَحَدُكُمْ بَيْتَهُ فَلْيُسَلِّمْ، فَاِنَّهُ يُنْزِلُهُ الْبَرَكَةَ وَ تُؤنِسُهُ الْمَلائِكَةُ؛(علل الشرايع، ج 2، ص 583، ح 23. )
 هرگاه يكى از شما به خانه خود وارد می ‏شود، سلام كند، چرا كه سلام بركت می آورد و فرشتگان با سلام دهنده انس می گيرند.


 باكِروا طَـلَبَ الرِّزْقِ وَ الْحَوائِجِ فَاِنَّ الغُدُوَّ بَرَكَةٌ وَ نَجاحٌ؛
 در پى روزى و نيازها، سحر خيز باشيد؛ چرا كه حركت در آغاز روز، [مايه] بركت و پيروزى است(المعجم الاوسط، ج 7، ص 194، ح 7250. ).


 اِنَّ لِكُلِّ امْرِىٍ‏ء رِزْقا هُوَ يَاْتيهِ لا مَحالَةَ فَمَنْ رَضىَ بِهِ بورِكَ لَهُ فيهِ وَ وَسِعَهُ وَ مَنْ لَمْ يَرْضَ بِهِ لَمْ يُبارَكَ لَهُ فيهِ وَ لَمْ يَسَعْهُ اِنَّ الرِّزْقَ لَيَطْلُبُ الرَّجُلَ كَما يَطْلُبُهُ اَجَلُهُ؛
  هر كس روزی ‏اى دارد كه حتما به او خواهد رسيد. پس هر كس به آن راضى شود، برايش پُر بركت خواهد شد و او را بس خواهد بود و هر كس به آن راضى نباشد، نه بركت خواهد يافت و نه او را بس خواهد بود. روزى در پى انسان است، آن‏گونه كه اجلش در پى اوست. (اعلام الدين، ص 342. )

 

 اَلصَّلاةُ مِنْ شَرائِعِ الدّينِ وَ فيها مَرضاةُ الرَّبِّ عَزَّوَجَلَّ وَ هِىَ مِنْهاجُ الاَْنْبياءِ وَ لِلْمُصَلّى حُبُّ الْمَلائِكَةِ وَ هُدىً و ايمانٌ وَ نورُ الْمَعْرفَةِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزْقِ؛(
 نماز، از آيين‏هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. براى نمازگزار، محبت فرشتگان، هدايت، ايمان، نور معرفت و بركت در روزى است. خصال، ص 522، ح 11. )


  كُلوا جَميعا وَ لا تَفَرَّقوا فَاِنَّ الْبَرَكَةَ مَعَ الْجَماعَةِ؛(بحارالأنوار، ج 66، ص 349. )
 با هم غذا بخوريد و پراكنده نباشيد، كه بركت با جماعت است.


 اِذا وُضِعَتِ الْمائِدَةُ حَفَّتها اَرْبَعَةُ آلاْفِ مَلَكٍ، فَاِذا قالَ الْعَبْدُ: بِسمِ اللّه‏ِ قالَتِ الْمَلائِكَةُ: بارَكَ اللّه‏ُ عَلَيْكُم فى طَعامِكُم ثُمَّ يَقولونَ لِلشَّيْطانِ اُخْرُجْ يا فاسِقُ، لا سُلطانَ لَكَ عَلَيْهِمْ؛(كافى، ج 6، ص 292، ح 1)

هرگاه سفره پهن می ‏شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد می ‏آيند. چون بنده بگويد: «بسم اللّه‏» فرشتگان می گويند: «خداوند، به غذايتان بركت دهد!» سپس به شيطان می گويند: «اى فاسق! بيرون شو. تو بر آنان، راه تسلّط ندارى».

 

 اَعْظَمُ النِّساءِ بَرَكَةً اَيْسَرُهُنَّ صَداقا ؛(السنن الكبرى، ج 7، ص 235. )
 با بركت ‏ترين زنان، كم مهريّه ‏ترين آنان است.


  رَحِمَ اللّه‏ُ اَبَا الْبَناتِ، اَلْبَناتُ مُبارَكاتٌ مُحَبِّباتٌ وَ الْبَنونَ مُبَشِّراتٌ وَ هُنَّ الْباقياتُ الصّالِحاتُ؛(مستدرك الوسائل، ج 15، ص 115، ح 17700.)

رحمت خدا بر پدرى كه داراى دخترانى است! دختران، با بركت و دوست داشتنی اند و پسران، مژده آورند. دختران باقيات الصالحات (بازماندگان شايسته)اند.


 مَنْ تَسَمّى بِاسمى يَرجو بَرَكَتى وَ يُمْنى، غَدَتْ عَلَيْهِ الْبَرَكَةُ وَ راحتَ اِلى يَوْمِ القيامَةِ؛(كنزالعمّال، ح 45221. )
 هر كس به نام من نامگذارى كند و بركت و خجستگى مرا اميد داشته باشد، بركت به سوى او خواهد آمد و تا قيامت (باقى) خواهد بود.


  اِعْلَمْ اَنَّ الصِّدقَ مُبارَكٌ وَ الْكِذْبَ مَشْؤومٌ؛(تحف العقول، ص 14. )
 بدان كه راستگويى، پر بركت است و دروغگويى، شوم.


 اِنَّ فِى الرِّفْقِ الزّيادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقُ يُحْرَمِ الْخَيْرَ؛(كافى، ج 2، ص 119، ح 7. )
 در مدارا، فزونى و بركت است، و هر كس از مدارا محروم باشد، از خير، محروم شده است.


 عائِدُ الْمَريضِ يَخوضُ فِى الْبَرَكَةِ فَاِذا جَلَسَ انْغَمَسَ فيها؛(كنزالفوائد، ج 1، ص 178. )
عيادت كننده بيمار، در بركت فرو می رود و چون نزد بيمار بنشيند، در آن        غوطه‏ ور می شود.


 اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الْفَلَجُ وَ الْفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ الْبَرَكَةُ وَ الْعَفْوُ وَ الْعافيَةُ وَ الْمُعافاةُ وَ الْبُشْرى وَ النَّصْرَةُ وَ الرِّضا وَ الْقُرْبُ وَ الْقَرابَةُ وَ النَّصْر وَ الظَّـفَرُ وَ الْتَّمْكينُ وَ السُّروُر وَ الْمَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلى مَنْ اَحَبَّ عَلىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ عليه‏السلام وَ والاهُ وَ ائْتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضْلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصياءَ مِنْ بَعْدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَنْ اُدْخِلَهُمْ فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَنْ يَسْتَجيبَ لى فيهِم وَ هُمْ اَتْباعى وَ مَنْ تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛(بحارالأنوار، ج 27، ص 92.)
آسايش و راحتى، كاميابى و رستگارى و پيروزى، بركت و گذشت و تندرستى و عافيت، بشارت و خرّمى و رضايتمندى، قرب و خويشاوندى، يارى و پيروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال، بر كسى باد كه على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولايت او را بپذيرد، به او اقتدا كند، به برترى او اقرار نمايد، و امامانِ پس از او را به ولايت بپذيرد. بر من است كه آنان را در شفاعتم وارد كنم. بر پروردگار من است كه خواسته مرا درباره آنان اجابت كند. آنان پيروان من هستند و هر كه از من پيروى كند، از من است.


   اَلْبَرَكَةُ مَعَ اَكابِرِكُمْ؛(جامع الأخبار، ص 242، ح 617. )    
 بركت، با بزرگان شماست.


 ما مِنْ مائِدَةٍ اَعْظَمُ بَرَكَةً مِنْ مائِدَةٍ جَلَسَ عَلَيْها يَتيمٌ؛(كنزالعمّال، ح 6040.)
 هيچ سفره ‏اى با بركت‏ تر از سفره ‏اى نيست كه يتيم بر سر آن بنشيند.


  لَمّا خَلَقَ اللّه‏ُ الْمَعيشَةَ جَعَلَ الْبَرَكاتِ فِى الْحَرثِ وَ الْغَنَمِ؛(كنزالعمّال، ح 9354. )
 چون خداوند، وسايل زندگى مردم را آفريد، بركت‏ها را در كشاورزى و گوسفنددارى قرار داد.


 شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرُ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهْرٌ يُضاعِفُ اللّه‏ُ فيهِ الْحَسَناتِ وَ يَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَكَةِ؛(بحارالأنوار، ج 96، ص 340، ح 5.)

ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را        می ‏افزايد و گناهان را پاك می ‏كند و آن ماه بركت است.


  اَلْبَيِّعانِ بِالخيارِ ما لَمْ يَتَفَرَّقا ـ او قال: حَتّى يَتَفَرَّقا ـ فَاِنْ صَدَقا وَ بَيَّنا بورِكَ لَهُما فى بَيْعِهِما وَ اِنْ كَـتَما وَ كَذِبا مُحِقَت بَرَكَةُ بَيْعِهِما؛(صحيح بخارى، ج 3، ص 10. )
خريدار و فروشنده، تا از يكديگر جدا نشده‏ اند، اختيار [فسخ معامله را] دارند. اگر راست بگويند و [عيب را] آشكار بگويند، داد و ستد براى هر دو، بركت خواهد داشت، و اگر [عيب را [بپوشانند و دروغ بگويند بركت دادوستدشان خواهد رفت.

 

 ثَلاثٌ لَو يَعْلَمُ النّاسُ ما فيهِنَّ ما اُخِذْنَ اِلاّ بِسَهْمَةٍ حِرصا عَلى ما فيهِنَّ مِنْ الْخَيْرِ وَ الْبَرَكَةِ: اَلتَّـأْذينُ بِالصَّلاةِ وَ التَّهجيُر بِالجَماعاتِ وَ الصَّلاةُ فى اَوَّلِ الصُّفوفِ؛(كنزالعمّال، ح 43235. )
سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را می ‏دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى كه در آنها هست، به قرعه متوسل می ‏شدند: اذان نماز، شتاب به نماز جماعت و نماز در صف اول.


 مَنْ حَبَسَ عَنْ اَخيهِ الْمُسْلِمِ شَيْئا مِنْ حَقِّهِ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَيْهِ بَرَكَةَ الرِّزْقِ اِلاّ اَنْ يَتوبَ؛(من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 15، ح 4968 .)
هر كس چيزى از حقّ برادر مسلمان خود را نگه دارد و به او ندهد، خداوند، بركت روزى را بر او حرام می ‏كند، مگر آن كه توبه كند ،و جبران نمايد.


  اَلْجَماعَةُ بَرَكَةٌ وَ السَّحوُر بَرَكَةٌ وَ اِطْعامٌ مِنَ اللَّيْلِ بَرَكَةٌ. تَسَحَّروا تَزْدادوا قُوَّةً، تَسَحَّروا تُصيبُوا السُّنَّةَ، تَسَحَّروا وَ لَوْ بِجُرْعَةٍ مِنْ ماءٍ ؛(تيسير المطالب، ص 282. )
جماعت، غذاى سحر و غذا دادن در شب، بركت است. سحرى بخوريد تا نيرويتان زياد شود. سحرى بخوريد تا به سنّت عمل كرده باشيد؛ سحرى بخوريد هر چند يك جرعه آب باشد.


 لا يَزالُ النّاسُ بِخَيْرٍ ما اَمَروا بِالْمَعْروفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقْوى فَاِذا لَمْ يَفْعَلوا ذلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمْ الْبَرَكاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُم عَلى بَعْضٍ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ ناصِرٌ فِى الاَْرْضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛(تهذيب الأحكام، ج 6، ص 181، ح 373. )
تا وقتى مردم امر به معروف و نهى از منكر می ‏كنند و يكديگر را در نيكى و تقوا، يارى می رسانند، در خير و نيكی ‏اند، آن‏گاه كه چنين نكنند، بركت‏ها از آنان گرفته می ‏شود و بعضى بر بعض ديگر مسلّط می ‏گردند و در زمين و در آسمان، هيچ ياورى نخواهند داشت.

 

 صَلاةُ اللّيلِ مَرضاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ المَلائِكَةِ وَ سُنَّةُ الاَْنْبياءِ وَ نورُ الْمَعْرفَةِ وَ اَصْلُ الاْيمانِ وَ راحَةُ الاَْبْدانِ وَ كَراهيَةٌ لِلشَّيْطانِ وَ سِلاحٌ عَلَى الاَْعْداءِ وَ اِجابَةٌ لِلدُّعاءِ وَ قَبولُ الاَْعْمالِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزْقِ؛(ارشاد القلوب، ج 1، ص 191. )
نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آسايش بدن‏ها، مايه ناراحتى شيطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مايه اجابت دعا، قبولى اعمال و بركت در روزى است.

 

 اَ لْمُفْتونَ سادَةُ الْعُلَماءِ وَ الْفُقَهاءُ قادَةٌ اُخِذَ عَلَيْهِمْ اَداءُ مَواثيقِ الْعِلْمِ وَ الْجُلوسُ اِلَيْهِمْ بَرَكَةٌ وَ النَّظَرُ اِلَيْهِم نورتاريخ بغداد، ج 4، ص 159. )
فتوا دهندگان بزرگانِ دانشمندان‏ اند و فقيهان پيشوايانى كه از آنان بر اداى پيمان علم تعهد گرفته شده است، نشستن نزد آنان بركت است و نگاه به آنان روشنى است.


 اِعْلَموا اَنَّ اللّه‏َ تعالى قَدْ فَرَضَ عَلَيْكُمْ الْجُمُعَةَ فَمَنْ تَرَكَها فى حَياتى وَ بَعْدَ مَماتى وَ لَهُمْ اِمامٌ عادِلٌ اِسْتِخْفافا بِها وَ جُحودا لَها فَلا جَمَعَ اللّه‏ُ شَمْلَهُ وَ لا بارَكَ لَهُ فى اَمْرِهِ اَلا وَ لا صَلاةَ لَهُ اَلا وَ لا زَكاةَ لَهُ اَلا وَ لا حَجَّ لَهُ اَلا وَ لا صَوْمَ لَهُ اَلا وَ لا بَرَكَةَ لَهُ حَتّى يَتوبَ عوالى اللالى، ج 2، ص 54، ح 146. )
بدانيد كه خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب ساخته است پس آنان كه در زندگى و پس از مرگ من، از روى سبك شمردن و يا انكار، آن را ترك كنند، با وجود اين‏كه پيشواى عادلى دارند، خداوند وحدتشان نبخشد و در كارشان بركت ندهد، آگاه باشيد نه زكات، نه نماز، نه حج و نه روزه آنان پذيرفته است. بدانيد كه زندگى آنان بركتى نخواهد داشت، مگر توبه كنند.

 

 

مشخصات معصوم سوم: حضرت زهراء (س)

 

( محل دفن

نا معلوم می باشد

و هیچ عکسی وجود ندارد.)

یا فاطمه

من عقده دل وا نکردم

گشتم ولی

 قبرتو را پیدا نکردم

چشم انتظارم

 مهدی بیاید

تا تربتت را پیدا نماید.

    لقب معروف:زهراء، صدیقه، کبری، طاهره، راضیه، مرضیه، انسیه، بتول، زهره، حوریه، محدثه و...

       کنیه: ام الحسنین، ام ابیها، ام الائمه.

پدر و مادر: محمد رسول الله(ص)، خدیجه کبری(ع) 

وقت و محل تولد: در آستانه طلوع فجر روز جمعه 20 جمادی الثانی سال 5بعثت، در مکه متولدشد.

 وقت هجرت و وقت ازدواج: در سن حدود 8 سالگی همراه علی(ع) به مدینه مهاجرت کرد، و در سال دوم هجرت، در آغاز ماه ذیحجه، با علی(ع) ازدواج نمود، و دارای پنج فرزند به نام های: حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن گردید. 

وقت و محل شهادت: بین نماز مغرب و عشاء در 15 یا 13 جمادی الاول، با سوم جمادی الثانی سال 11 هجری، در سن 18 سالگی در مدینه به شهادت رسید. 

مرقد شریف: طبق وصیّت آن بانو به امیرالمومنین ، شبانه دفن گردید وقبر مطهر   آن بانوی بزرگوار مخفی از نظر ها است تا اهل فکر و انصاف به حقّ و حقیقت راه یابند

دوران عمر: در دو بخش: 1- دوران ملازمت با پدر و همسر. 2- دوران چند ماهه بعد از رحلت رسول خدا(ص) که از نظر اجتماعی و سیاسی بسیار مهم است.

سخن های گهربار آن حضرت

قولها عليهاالسلام في وصف اللَّه جل‏ جلاله

اِبْتَدَعَ الْاَشْياءَ لا مِنْ شَيْ‏ءٍ كانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَأَها بِلاَ احْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، كَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ، وَ ذَرَأَها بِمَشِيَّتِهِ، مِنْ غَيْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَكْوينِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ في تَصْويرِها، اِلاَّ تَثْبيتاً لِحِكْمَتِهِ، وَ تَنْبيهاً عَلي طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ، وَ تَعَبُّداً لِبَرِيَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ.
سخن آن حضرت در توصيف خداوند
موجودات را خلق نمود بدون آنكه از ماده‏اى موجود شود، و آنان را بدون هيچ مشابهى پديد آورد، با قدرتش آنها را خلق و با مشيتّش ايجاد نمود، بدون آنكه در ايجاد آن و پديد آوردنشان نيازى داشته، و در تصويرگرى آنها فائده‏ اى برايش وجود داشته باشد، جز تثبيت حكمتش و آگاهى بر طاعتش و اظهار قدرت خود، و شناسائى راه عبوديّت، و گرامی ‏داشت دعوتش.

 قولها عليهاالسلام في وصف القرآن
بِهِ تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ المُنَوَّرَةُ، وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ مَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَيِّناتُهُ الْجالِيَةُ، وَ بَراهينُهُ الْكافِيَةُ، وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شَرائِعُهُ الْمَكْتُوبَةُ.
سخن آن حضرت در توصيف قرآن
با قرآن حجتّهاى فروزان الهى، و واجبات تفسير شده، و محرّمات برحذر گردانده شده، و براهين روشن، و دلائل كافى، و فضائل ارزشمند، و مجوزات بخشيده شده، و قوانين نوشته شده روشن می ‏شود.

قولها عليهاالسلام في وصف القرآن
اِسْتَخْلَفَ عَلَيْكُمْ كِتابَ اللَّهِ النَّاطِقَ، وَ الْقُرْانَ الصَّادِقَ، وَ النُّورَ السَّاطِعَ، وَ الضِّياءَ اللاَّمِعَ، بَيِّنَةً بَصائِرُهُ، مُنْكَشِفَةً سَرائِرُهُ، مُنْجَلِيَةً ظَواهِرُهُ، مُغْتَبَطَةً بِهِ اَشْياعُهُ، قائِداً اِلَى الرِّضْوانِ اَتْباعَهُ، مُوَدٍّ اِلَى النَّجاةِ اسْتِماعُهُ.
سخن آن حضرت در توصيف قرآن
نزد شما كتاب گوياى خدا، و قرآن راستگو، و نور فروزان، و پرتو درخشنده را بر جاى نهاد، كه براهينش روشن و رازهايش آشكار، و ظواهرش نمايان، پيروانش مورد غبطه بوده، و آنان را بسوى بهشت رهنمون و شنيدن آن راه نجات است.
 

قولها عليهاالسلام في وصف القرآن
اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْكامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، وَ زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ.
سخن آن حضرت در توصيف قرآن
امور آن نمايان، و احكامش شكوفا، و نشانه ‏هايش روشن، و محرمّاتش آشكار، و اوامرش هويدا است.

قولها عليهاالسلام في وصف أبيه صلى اللَّه عليه و آله
اِبْتَعَثَهُ اللَّهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ، وَ عَزيمَةً عَلي اِمْضاءِ حُكْمِهِ، وَ اِنْفاذاً لِمَقاديرِ رَحْمَتِهِ.
سخن آن حضرت در توصيف پدرش
خداوند پيامبر را براى پايان بخشيدن فرمانش، و به پايان رسانيدن احكامش، و تثبيت رحمت بيكرانش مبعوث كرد.

قولها عليهاالسلام في وصف أبيه صلى اللَّه عليه و آله
بَلَّغَ الرِّسالَةَ صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكينَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ، اخِذاً بِاَكْظامِهِمْ، داعِياً اِلى سَبيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، يَجُفُّ الْاَصْنامَ، وَ يَنْكُثُ الْهامَّ.
سخن آن حضرت در توصيف پدرش
رسالت خود را با انذاز ابلاغ كرد، و از روش مشركين دورى، با رؤساى آنان دشمنى و درگير با آنان بود، با حكمت و پند نيكو بسوى پروردگارش رهنمون شد، بتها را سرنگون و گردنهاى زورمندان را به خاك مذلّت انداخت.
 

  قولها عليهاالسلام في فضل أبيه و بعله عليهماالسلام
اَبَوا هذِهِ الْاُمَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ، يُقيمانِ اِوَدَهُمْ، وَ يُنْقِذانِهِمْ مِنَ الْعَذابِ الْاَليمِ اِنْ اَطاعُو هُما، وَ يُبيحانِهِمُ النَّعيمَ الدَّائِمَ اِنْ وافَقُو هُما.

سخن آن حضرت در فضل پدر و شوهرش
پدران اين امت محمد و على عليهماالسلام هستند، اگر از آنان تبعيت كنند كژیهاى ايشان را برطرف، و آنان را از عذاب دردناك نجات می ‏دهد، و اگر پيروى ايشان را نمايند بهشت جاودان را ارزانى ايشان می ‏كند.
 

قولها عليهاالسلام في فضل أبيه و بعله عليهاالسلام
اَرْضي اَبَوَىْ دينِكِ، مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً، بِسَخَطِ اَبَوَىْ نَسَبِكِ، وَ لا تَرْضى اَبَوَىْ نَسَبِكِ بِسَخَطِ اَبَوَىْ دينِكِ، فَاِنََّ ابَوَىْ نَسَبِكِ اِنْ سَخَطَ اَرْضا هُما مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ عليهماالسلام بِثَوابِ جُزْءٍ مِنْ اَلْفِ اَلْفِ جُزْءٍ مِنْ ساعَةٍ مِنْ طاعاتِهِما، وَ اِنَّ اَبَوَىْ دينِكِ اِنْ سَخَطا لَمْ يَقْدِرْ اَبَوَىْ نَسَبِكِ اَنْ يُرْضِيا هُما، لِاَنَّ ثَوابَ طاعاتِ اَهْلِ الدُّنْيا كُلِّهِمْ لا يَفي بِسَخَطِهِما

سخن آن حضرت در فضل پدر و شوهرش
پدران دينيت- پيامبر و على عليهماالسلام- را با ناراحتى پدر نسبی ات خشنود نساز، ولى پدر نسبی ‏ات را با ناراحتى آنان خشنود نكن، چرا كه پدر سبی ‏ات اگر ناراحت شود آنان او را با پاداش قسمتى از هزاران قسمت ساعتى از اطاعتشان خشنود می ‏سازند، و اگر پدران دينيت ناراحت شوند پدر نسبی ‏ات قادر نيست كه ايشان را خرسند سازند، چرا كه پاداش طاعتهاى تمامى اهل دنيا با ناراحتى ايشان قابل مقايسه نيست.

قولها عليهاالسلام في فضل زوجها
اِنَّ السَّعيدَ كُلَّ السَّعيدِ حَقَّ السَّعيدِ، مَنْ اَحَبَّ عَلِيّاً في حَياتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.
سخن آن حضرت در فضيلت شوهرش
سعادت و رستگارى، همه سعادتها و رستگاريها، حقانيت و واقعّيت سعادت و رستگارى در كسى است كه على عليه‏السلام را در دوران زندگى و پس از شهادتش دوست داشته باشد.
 

قولها عليهاالسلام في كيفية خلقتها
اِنَّ اللّهَ تَعالى خَلَقَ نُورى، وَ كانَ يُسَبِّحُ الَّلهَ جَلَّ جَلالُهُ، ثُمَّ اَوْدَعَهُ شَجَرَةً مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ، فَاَضاءَتْ، فَلَمَّا دَخَلَ اَبي الْجَنَّةَ اَوْحَى الَّلهُ تَعالى اِلَيْهِ اِلْهاماً اَنْ اَقْتَطِفَ الثَّمَرَةَ مِنْ تِلْكَ الْشَّجَرَةِ وَ اَدِرْها في لَهَواتِكَ، فَفَعَلَ، فَاَوْدَعَنِي الّلهُ سُبْحانَهُ صُلْبَ اَبي، ثَمَّ اَوْدَعَني خَديجَهَ بِنْتَ خُوَيْلَدَ، فَوَضَعَتْني، وَ اَنَا مِنْ ذلِكَ النُّورِ، اَعْلَمُ ما كانَ وَ ما يَكُونُ وَ ما لَمْ يَكُنْ.
ِسخن آن حضرت در كيفيت خلقتش
خداوند نورم را خلق فرمود، و آن تسبيح و تنزيه او را می ‏نمود، آنگاه آنرا در درختى از درختان بهشتى به وديعت نهاد، كه به سبب آن نور درخشان گرديد، هنگامى كه پدرم داخل بهشت شد، خداوند به او الهام كرد كه ميوه آن درخت رإ؛ ّّ بچيند و بخورد، پيامبر اين كار را انجام داد، خداوند نورم را در صلب پدرم به وديعت نهاد، آنگاه آنرا در رحم مادرم قرار داد، تا آنكه ايشان مرا به دنياآوردند، و من از آن نور هستم، آنچه اتفاق افتاده، و آنچه اتفاق خواهد افتاد و آنچه نبوده است را می ‏دانم. 

قولها عليهاالسلام في التعريف بأهل البيت
نَحْنُ وَسيلَتُهُ في خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ، وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ في غَيْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اَنْبِيائِه
سخن آن حضرت در شناسائى اهل‏بيت
ما وسيله‏ هاى الهى در ميان مخلوقاتش، و خواص او، و تنزيه‏ كنندگانش، و حجت او و وارثان پيامبرانش می ‏باشيم.
 

قولها عليهاالسلام في وصف الشيعة
اِنْ كُنْتِ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناكِ، وَ تَنْتَهي عَمَّا زَجَرْناكِ عَنْهُ، فَاَنْتِ مِنْ شيعَتِنا، وَ اِلاَّ فَلا.
 سخن آن حضرت در توصيف شيعه
اگر به آنچه تو را بدان امر نموديم عمل كنى، و از آنچه نهى كرديم بازايستى، از شيعيان ما می ‏باشى، و در غير اينصورت از آنان شمرده نمی ‏شوى.
 

قولها عليهاالسلام في وصف الشيعة                                                       اِنَّ شيعَتَنا مِنْ خِيارِ اَهْلِ الْجَنَّةِ، كُلُّ مُحِبّينا وَ مَوالي اَوْلِيائِنا وَ مُعادى اَعْدائِنا وَ الْمُسَلِّمِ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا، لَيْسُوا من شيعَتِنا اِذا خالَفُوا اَوامِرَنا وَ نَواهينا في سائِرِ الْمُوْبِقاتِ، وَ هُمْ مَعَ ذلِكَ فِي الْجَنَّةِ، وَ لكِنْ بَعْدَ ما يَطَّهَّرُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ بِالْبَلايا وَ الرَّزايا، اَوْ في عَرَصاتِ الْقِيامَةِ بِاَنْواعِ شَدائِدِها، اَوْ فِي الطَّبَقِ الْاَعْلي مِنْ جَهَنَّمَ بِعَذابِها، اِلى اَنْ نَسْتَنْقِذَهُمْ بِحُبِّنا مِنْها، وَ نَنْقُلَهُمْ اِلى حَضْرَتِنا.
سخن آن حضرت در توصيف شيعه
شيعيان ما از بهترين افراد اهل بهشت می ‏باشند، دوستان ما و دوستداران دوستان ما، و دشمنان دشمنان ما و كسانى كه با قلب و زبان تسليم ما هستند از شيعيان ما شمرده نمی شوند، آنگاه كه با اوامر ما مخالفت نموده و از نواهى ما اجتناب نكنند، و با اينهمه در بهشت می ‏باشند، وليكن بعد از آنكه با ناراحتی ‏ها و گرفتاريها از گناهان پاك شوند، يا در موقف هاى قيامت با انواع دردها، يا در طبقه اول از جهنم قرار داده شوند و با عذابهاى الهى عقاب شوند، تا با محبت ما از آن نجات يابند و به حضور ما برسند.

قولها عليهاالسلام فى فضل علماء الشيعة
حضرت امرأة عند الصديقة فاطمة الزهراء عليهاالسلام فقالت: ان لى والدة ضعيفة و قد لبس عليها في امر صلاتها شى‏ء، و قد بعثتنى اليك اسالك، فاجابتها فاطمة عليهاالسلام عن ذلك، ثم ثنّت فاجابت، ثم ثلّثت فاجابت، الى ان عشّرت فاجابت، ثم خجلت من الكثرة، فقالت: لا اشق عليك يا بنت رسول‏اللَّه، قالت فاطمة عليهاالسلام: هاتى و سلى عمّا بدا لك- الى ان قالت:- سمعت ابى‏رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه وآله يقول: ان علماء شيعتنا يحشرون، فيخلع عليهم من خلع الكرامات على قدر كثرة علومهم و جدّهم في ارشاد عباداللَّه، حتى يخلع على الواحد منهم الف الف خلعة من نور- الى ان قالت:يا اَمَةَ اللَّهِ اِنَّ سِلْكاً مِنْ تِلْكَ الْخُلَعِ لَاَفْضَلُ ممَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ اَلْفَ اَلْفِ مَرَّةً وَ ما فَضُلَ فَاِنَّهُ مَشُوبٌ بِالتَّنْغيصِ وَ الْكَدِرِ. 
سخن آن حضرت در فضيلت دانشمندان شيعه
زنى نزد آن حضرت آمده و گفت: مادر ناتوانى دارم كه بعضى از مسائل نماز براى او مورد سؤال قرار گرفته است و مرإ؛ ّّ نزد تو فرستاده تا سؤال نمايم، آن حضرت پاسخ او را داد، دوباره پرسيد پاسخ شنيد، مرحله سوم پرسيد باز پاسخ شنيد، تا ده سؤال مطرح كرد و باز پاسخ خود را دريافت، در اينجا از كثرت سؤال خجالت كشيد و گفت: اى دختر پيامبر دچار مشكل شدى، آن حضرت فرمود: سؤالاتت را مطرح كن- تا آنجا كه فرمود: از پدرم شنيدم كه می ‏فرمود: دانشمندان شيعه در روز قيامت كه محشور می ‏شوند به اندازه كثرت علومشان و جدّيتشان در ارشاد بندگان خداوند خلعت هاى كرامت بر آنان می پوشانند، تا آنجا كه بر بعضى از آنان ميليونها خلعت نور پوشانده می ‏شود- تا آنجا كه فرمود:اى كنيز، رشته‏اى از آن خلعتها ميليونها بار برتر است از آنچه خورشيد بر آن تابيده است.

قولها عليه‏السلام في محبتها لامة ابيها
روى انها لّما سمعت بان اباها زوّجها و جعل الدراهم مهراً لها سألت اباها أن يجعل مهرها الشفاعة في عصاة امته، نزل جبرئيل و معه بطاقة من حرير مكتوب فيها: جعل اللَّه مهر فاطمة الزهراء شفاعة المذنبين من امة ابيها، فلّما احتضرت اوصت بان توضع تلك البطاقة صدرها تحت الكفن فوضعت و قالت: اِذا حَشَرْتُ يَوْمَ الْقِيامَةِ رَفَعْتُ تِلْكَ الْبِطاقَةَ بِيَدَىَّ وَ شَفَّعْتُ في عُصاةِ اُمَّةِ اَبي.
سخن آن حضرت در محبّتش به امت پدرش روايت شده:
آنگاه كه شنيد پدرش او را تزويج كرده و مهرش را مبلغى پول قرار داده، از پدرش خواست كه مهرش را شفاعت گناهكاران امت او قرار دهد، آنگاه جبرئيل نازل شد و در دستش پارچه ‏اى قرار داشت كه روى آن نوشته بود: خداوند مهر فاطمه را شفاعت گناهكاران امت پدرش قرار داده است، هنگامى كه آن حضرت به حال احتضار رسيده وصيت كرد كه آن پارچه را روى سينه و زير كفنش قرار دهند، و فرمود: آنگاه كه محشور گرديدم اين پارچه را با دستم بلند كرده در مورد گناهكاران امت پدرم شفاعت می ‏نمايم.

 قولها عليهاالسلام في قاتل ولدها الحسين عليه‏السلام
قاتِلُ الْحُسَيْنِ فِى النَّارِ.
سخن آن حضرت در مورد قاتل فرزندش امام حسين عليه‏السلام
قاتل حسين عليه‏السلام در آتش دوزخ است.

قولها عليهاالسلام فيمن قتل ولدها عليه‏السلام
خابَتْ اُمَّةٌ قَتَلَتْ اِبْنَ بِنْتِ نَبِيِّها.

 سخن آن حضرت در مورد قاتل فرزندش عليه ‏السلام
زيان‏كار است امتى كه پسر دختر پيامبرش را به شهادت می ‏رساند

قولها عليهاالسلام في فضل التسليم عليهم
عن يزيد بن عبدالملك النوفلي، عن ابيه، عن جده قال: دخلت على فاطمة بنت رسول‏اللَّه عليهماالسلام فبد أتني بالسلام، قال: و قالت: قال ابي، و هو ذا حى:من سلّم على و عليك ثلاثة ايام فله الجنة، قلت له: ذا في حياته و حياتك او بعد موته و موتك؟ قالت: في حَياتِنا وَ بَعْدَ وَفاتِنا.

سخن آن حضرت در فضيلت درود فرستادن به ايشان
يزيد بن عبدالملك از پدرش، از جدش روايت می ‏كند، كه گفت: به خدمت آن حضرت رسيدم، ابتدا به سلام نمود، و فرمود: پدرم در زمان زنده بودن فرمود: هر كه بر من يا بر تو سه بار درود فرستد داخل بهشت می ‏شود، او گويد: به آن حضرت گفتم: اين مطلب در زمان زندگى پيامبر و شماست يا بعد از رحلت ايشان و شما؟ فرمود: در زمان زندگى ما و بعد از رحلتمان از اين دنيا.
 

قولها عليهاالسلام فيما يحبّها
حُبِّبَ اِلَىَّ مِنْ دُنْياكُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَةُ كِتابِ اللَّهِ، وَالنَّظَرُ في وَجْهِ رَسُولِ‏اللَّهِ، وَ الْاِنْفاقُ في سَبيلِ‏اللَّهِ.

سخن آن حضرت در آنچه محبوب آن حضرت است
از دنياى شما سه چيز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره پيامبر، انفاق در راه خدا.

 قولها عليهاالسلام في فضائل بعض السور
قارِى‏ءُ «الْحَديدِ» وَ «اِذا وَقَعَتْ» وَ «سُورَةِ الرَّحْمنِ» يُدْعى في مَلَكُوتِ السَّماواتِ: ساكِنُ الْفِرْدَوْسِ.
سخن آن حضرت در فضيلت قرائت بعضى از سور قرآن
خواننده سوره حديد و واقعه و رحمان در ملكوت آسمانها ندا كرده می ‏شود: تو ساكن بهشت فردوس می باشى.
 

گزيده‏اى از گفتار آن حضرت
در آداب غذا خوردن
در شدت عذاب جهنم در تحريض به دعا نمودن بر مرده
در ترغيب به تلاوت قرآن و دعا در شب اول دفن
در فضيلت شب قدر
در گرامی ‏داشتن ميهمان
در تقديم همسايه بر خود
در فضيلت مقام مادر
در تعيين حدود وظايف زن و مرد
در توصيف بهترين مردان
در توصيف بهترين زنان
در مورد بهترين چيز براى زن
در اهميت حجاب
در نزديكترين حالت زن نسبت به پروردگارش
در تعيين ساعت اجابت دعا
در فضيلت عمل خالص
در مورد خرسندى فرشتگان از پيروزى مؤمنان
در توصيف مؤمن
در فضيلت خوشروئى
در وظيفه‏ ى روزه ‏دار

قولها عليهاالسلام في خصال المائدة
فِي الْمائِدَةِ اِثْنَتا عَشَرَةَ خَصْلَةً، يَجِبُ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ اَنْ يَعْرِفَها، اَرْبَعٌ فيها فَرْضٌ وَ اَرْبَعٌ فيها سُنَّةٌ، وَ اَرْبَعٌ فيها تَأْديبٌ.
فَاَمَّا الْفَرْضُ: فَالْمَعْرِفَةُ وَ الرِّضا وَ التَّسْمِيَةُ وَ الشُّكْرُ.
وَ اَمَّا السُّنَّةُ: فَالْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعامِ وَ الْجُلُوسُ عَلَى الْجانِبِ الْاَ يْسَرِ، وَ الْاَكْلُ بَثَلاثِ اَصابِعَ. وَ اَمَّا التَّأْديبُ: فَالْاَكْلُ بِما يَليكَ وَ تَصْغيرُ اللُّقْمَةِ وَ الْمَضْغُ الشَّديدُ، وَ قِلِّةُ النَّظَرِ في وُجُوهِ النَّاسِ.

 سخن آن حضرت در آداب غذا خوردن

در غذا خوردن دوازده ويژگى می باشد كه بر هر مسلمانى واجب است آنها را بداند، چهار ويژگى واجب، چهار ويژگى مستحب، و چهار ويژگى از ادب است.
اما واجبات آن: شناخت و رضايت و خشنودى، و نام خدا را بردن و شكر او را نمودن. و اما مستحبّات آن: شستن دست قبل از غذا، و نشستن بر طرف چپ، و خوردن به سه انگشت. و اما آنچه از ادب است: خوردن از جلوى ظرف غذا، و كوچك گرفتن لقمه، و جويدن زياد، و كمتر نگريستن به چهره ‏هاى مردم.
 

قولها عليهاالسلام في شدة عذاب النار
اَلْوَيْلُ ثُمَّ الْوَيْلُ لِمَنْ دَخَلَ النَّارَ.
سخن آن حضرت در شدت عذاب جهنم
واى، واى، بر آنكه داخل آتش دوزخ شود.

قولها عليهاالسلام في التحريض للدعاء للميت
عن على عليه‏السلام: مروا اهاليكم بالقول الحسن عند موتاكم، فان فاطمة عليهاالسلام لمّا قبض ابوها صلى اللَّه عليه و آله اسعدتها بنات هاشم، فقالت:
اُتْرُكْنَ التِّعْدادَ وَ عَلَيْكُنَّ بِالٌّدعاءِ.
سخن آن حضرت در تحريض به دعا نمودن بر مرده
از حضرت على عليه‏السلام روايت شده كه فرمود: به خانواده ‏هاى خود دستور دهيد تا در مورد مردگانتان سخن زيبا گويند، هنگام رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دختران بنی ‏هاشم حضرت فاطمه عليهاالسلام را يارى می ‏نمودند، آن حضرت فرمود: از ذكر مناقب و مفاخر بپرهيزيد و بر شما باد به دعا كردن.
 

قولها عليهاالسلام في الحثّ على قراءة القرآن و الدعاء في ليلة الدفن
روى انها عليهاالسلام لما احتضرت اوصت عليا عليه‏السلام فقالت: اذا انا متّ فتولّ انت غسلي- الى ان قالت:- و اجلس عند رأسي قبالة وجهي
فَاَكْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرْانِ وَ الدُّعاءِ، فَاِنَّها ساعَةٌ يَحْتاجُ الْمَيِّتُ فيها اِلى اُنْسِ الْاَحْياءِ.

سخن آن حضرت در ترغيب به تلاوت قرآن و دعا در شب اول دفن
روايت شده: آن حضرت هنگام احتضار به حضرت على عليه ‏السلام وصيت كرد و فرمود: هنگامى كه از دنيا رفتم غسلم را به عهده گير- تا آنجا كه فرمود:- و بالاى سرم در حالى كه روبرويم قرار دارى بنشين و بسيار قرآن بخوان و دعإ؛
ّّ بنما، زيرا آن ساعتى است كه شخص مرده به همنشينى زنده ‏ها نيازمند است.
 

 قولها عليهاالسلام في فضل ليلة القدر
روى انها عليهاالسلام لا تدع احداً من اهلها ينام تلك الليلة (ليلة القدر)  و تداويهم بقلة الطعام و تتأهّب لها من النهار، و تقول: مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَيْرَها.
سخن آن حضرت در فضيلت شب قدر
روايت شده: در شب قدر آن حضرت نمی ‏گذاشت افراد خانواده ‏اش خواب روند، و با كم غذا دادن به ايشان، آنان را بيدار نگاه می ‏داشت، و براى اين منظور در روز قبل مواردى را آماده می ‏كرد، و می فرمود:
محروم و زيانكار كسى است كه از خير شب قدر محروم باشد

 قولها عليهاالسلام في ايثار الضيف
روى ان رجلاً جاء الى النبى صلى اللَّه عليه و آله، فشكا اليه الجوع، فقال رسول ‏اللَّه: من لهذا الرجل الليلة؟ فقال على عليه ‏السلام: انا له يا رسول‏اللَّه، فاتى فاطمة عليهاالسلام فقال لها: ما عندك يا ابنة رسول ‏اللَّه؟ فقالت:
ما عِنْدَنا اِلاَّ قُوتُ الصَّبِيَّةِ، لكِنَّا نُؤْثِرُ بِهِ ضَيْفَنا.
سخن آن حضرت در گرامى داشتن ميهمان
روايت شده: مردى نزد پيامبر آمد و از گرسنگى شكايت كرد، آن حضرت فرمود: امشب چه كسى او را سير می ‏كند، حضرت على عليه ‏السلام فرمود: اى پيامبر من، آنگاه نزد حضرت فاطمه عليهاالسلام آمده و گفت: اى دختر پيامبر نزد تو چيزى هست؟ فرمود: نزد ما غذائى جز غذاى كودكان باقى نمانده است، امّا ما ميهمانمان را بر خود مقدم می ‏داريم.

قولها عليهاالسلام في تقديمها الجار على نفسها
عن الحسن عليه ‏السلام: رأيت امى فاطمة عليهاالسلام قامت في محرابها ليلة جمعتها، فلم تزل راكعة ساجدة، حتّى اتّضح عمود الصبح، و سمعتها تدعو للمؤمنين و المؤمنات و تسمّيهم و تكثر الدعاء لهم، و لا تدعو لنفسها بشى‏ء، فقلت لها: يا امّاه، لم لا تدعين لنفسك كما تدعين لغيرك؟ قالت: يا بُنَىَّ! اَلْجارُ ثُمَّ الدَّارُ.
سخن آن حضرت در مقدم داشتن همسايه بر خود
از امام حسن عليه ‏السلام روايت شده كه فرمود: مادرم حضرت فاطمه عليهاالسلام را در شب جمعه ‏اى در محراب عبادت ديدم، همواره در ركوع و سجود بود، تا آنكه طلوع فجر شد، و می ‏شنيدم كه زنان و مردان را نام برده و بسيار براى آنها دعا می ‏كند ولى براى خود دعائى نفرمود، گفتم: اى مادر چرا همانگونه كه براى ديگران دعا می ‏كنى براى خودت دعا نمی نمائى؟ فرمود:
پسرم! ابتدا همسايه آنگاه خاندان خود.

قولها عليهاالسلام في فضل مقام الامّ
اَلْزِمْ رِجْلَها فَاِنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اَقْدامِها.
سخن آن حضرت در فضيلت مقام مادر
همواره در كنار مادر باش، زيرا بهشت زير پاى مادران است.

قولها عليهاالسلام في تحديد خدمة الزوجين
تقاضي عليّ و فاطمة عليهماالسلام الي رسول ‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله في الخدمة، فقضى على فاطمة بخدمة ما دون الباب، و قضى على عليّ علیه السلام ما خلفه، فقالت فاطمة عليهماالسلام: فَلا يَعْلَمُ ما داخَلَني مِنَ السُّرُورِ اِلاَّ اللَّهُ بِاِكْفائي رَسُول ُ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ تَحَمُّلَ رِقابِ الرِّجالِ.
سخن آن حضرت در تعيين حدود وظائف زن و مرد
حضرت على و فاطمه عليهماالسلام در مورد تعيين وظائف‏شان در خانه از پيامبر نظرخواهى نمودند، پيامبر كارهاى درون خانه را بحضرت فاطمه عليهاالسلام و كارهاى بيرون خانه را به على عليه ‏السلام سپرد، حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: از سرور و خوشحالى من از اينكه پيامبر مرا از برخورد با مردان معاف كرد كسى جز خداوند آگاه نيست.

قولها عليهاالسلام فى توصيف خير الرجال
خِيارُكُمْ اَلْيَنُكُمْ مَناكِبُهُ وَ اَكْرَمُهُمْ لِنِسائِهِمْ.
سخن آن حضرت در توصيف بهترين مردان
بهترين شما كسى است كه اخلاقش نيكو بوده و نسبت به همسرش مهربانتر باشد.

قولها عليهاالسلام في وصف خير النساء
روى أنّ أميرالمؤمنين عليه‏السلام سألها: ما خير النساء؟ قالت: اَنْ لا يَرَيَنَّ الرِّجالَ وَ لا يَرُونَهُنَّ. و فى رواية: لا يَراهُنَّ الِّرجالُ.
سخن آن حضرت در توصيف بهترين زنان
روايت شده كه حضرت على عليه‏السلام از حضرت فاطمه عليهاالسلام پرسيد: بهترين زنان كيانند؟ فرمود: آنانكه مردان را نبينند، و مردان نيز آنان را نبينند.
و در روايتى ديگر اينگونه آمده: اينكه مردان او را نبينند.

قولها عليهاالسلام في ما هو خير للمرأة
روى أن النبي صلى اللَّه عليه و آله قال لها:اى شي خير للمرأة؟ قالت: اَنْ لا تَرى رَجُلاً، وَ لا يَراها رَجُلٌ.
و فى رواية:
اَنْ لا تَرى الِّرجالَ وَ لا يَرُوها.
 سخن آن حضرت در مورد بهترين چيز براى زن
روايت شده كه پيامبر پرسيد: چه چيز براى زن نيكوست؟ فرمود: مردى را نبيند، و مردى نيز او را نبيند.
و در روايتى ديگر اينگونه آمده:
مردى او نبيند و مردان او را نبينند.

قولها عليهاالسلام في اهمية الحجاب
عن علي عليه‏السلام: استأذن أعمى على فاطمة عليهاالسلام فحجبته، فقال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله: لم حجبتيه و هو لا يراك؟ فقالت: اِنْ لَمْ يَكُنْ يَراني فَاِنّي اَراهُ، وَ هُوَ يَشُمُّ الرِّيحَ.
سخن آن حضرت در اهميت حجاب
از حضرت على عليه‏السلام روايت شده كه فرمود: مرد كورى از حضرت فاطمه عليهاالسلام اجازه ورود خواست، ايشان خود را در پوشش قرار داد،پيامبر فرمود:چرا خودت را در پوشش قرار دادى در حاليكه او تو را نمی ‏بيند؟ فرمود: اگر مرا نمی ‏بيند من او را می بينم، و او بو را احساس می ‏كند.

قولها عليهاالسلام في أدنى ما تكون المرأة من ربّها
سأل رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله عن المرأة متى تكون أدنى من ربّها؟ قالت:
اَدْني ما تَكُونُ مِنْ رَبِّها اَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِها.
سخن آن حضرت در نزديكترين حالت زن نسبت به پروردگارش پيامبر پرسيد: نزديكترين زمانيكه زن نسبت به پروردگارش قرار دارد چه هنگام است؟ فرمود:
نزديكترين زمان زن نسبت به پروردگارش هنگامى است كه در كنج خانه‏ اش قرار دارد.

قولها عليهاالسلام في تعيين ساعة الاجابة
كانت عليها السلام تقول لغلامها: اِصْعَدْ عَلَي السَّطْحِ، فَاِنْ رَأَيْتَ عَيْنَ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلَّى لِلْغُرُوبِ فَاَعْلِمْني حَتّى اَدْعُو.
سخن آن حضرت در تعيين ساعت اجابت دعا
آن حضرت در روز جمعه به غلام خود می ‏فرمود: بر بلندى قرار گير، آنگاه كه ديدى قرص خورشيد در حال غروب است مرا آگاه كن، تا دعا نمايم.

قولها عليهاالسلام في فضل العمل الخالص
مَنْ اَصْعَدَ اِلَى اللَّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اَهْبَطَ اللَّهُ اِلَيْهِ اَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.
سخن آن حضرت در فضيلت عمل خالص
هر كه خالصترين عباداتش را نزد خداوند بفرستد، او بهترين مصلحتش را براى او مقدّر می ‏فرمايد.
 

قولها عليهاالسلام لمن غلب على عدوه
اختصم اليها امرأتان فتنازعتا في شى‏ء من امر الدين: احداهما معاندة و الاخرى مؤمنة، ففتحت على المؤمنة حجّتها فاستظهرت على المعاندة، ففرحت فرحاً شديداً، فقالت عليهاالسلام: اِنَّ فَرَحَ الْمَلائِكَةِ بِاسْتِظْهارِكِ عَلَيْها اَشَدُّ مِنْ فَرَحَكِ، وَ اِنَّ حُزْنَ الشَّيْطانِ وَ مَرَدَتِهِ بِحُزْنِهَا عَنْكِ اَشَدُّ مِنْ حُزْنِها.
سخن آن حضرت در مورد خرسندى فرشتگان از پيروزى مؤمنان
دو زن در مسأله‏ اى از مسائل دينى با يكديگر گفتگو می ‏كردند، يكى دشمن و ديگرى مؤمن، برهان زن مؤمن غالب گرديد، و او بسيار خرسند شد، آن حضرت فرمود: خرسندى فرشتگان از پيروزى تو بيشتر از خوشحالى توست، و ناراحتى شيطان و يارانش از ناراحتى دشمن تو افزونتر است.
 

قولها عليهاالسلام في وصف المؤمن
اَلْمُؤْمِنُ يَنْظُرُ بِنُورِ الَّلهِ تَعالى.
سخن آن حضرت در توصيف مؤمن
مؤمن با نور الهى می ‏نگرد.

قولها عليهاالسلام في فضيلة حسن الوجه
اَلْبُشْرُ في وَجْهِ الْمُؤْمِنِ يُوجِبُ لِصاحِبِهِ الْجَنَّةَ، الْبُشْرُ في وَجْهِ الْمُعادى يَقي صاحِبَهُ عَذابَ النَّارِ.

 سخن آن حضرت در فضيلت خوشروئى
روى خندان نسبت به انسان مؤمن آدمى را به بهشت رهنمون می ‏سازد، روى خندان در چهره معاند و دشمن آدمى را از عذاب دوزخ نگاه می ‏دارد.
 

قولها عليهاالسلام في ادب الصائم
ما يَصْنَعُ الصَّائِمُ بِصِيامِهِ، اِذا لَمْ يَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ.
سخن آن حضرت در وظيفه روزه‏ دار
روزه‏ دار آنگاه كه زبان و گوش و چشم و اندامش را حفظ ننمايد، روزه ‏اش چه اثرى دارد.

 

 

مشخصات معصوم دوم: امام اول، حضرت علی(ع)

 

 نام: علی

 لقب معروف: امیر مومنان

 کنیه: ابوالحسن

 پدر و مادر: ابوطالب، فاطمه بنت اسد

 وقت و محل تولد: سیزدهم رجب، ده سال قبل از بعثت، در درون کعبه متولد شد.

 دوران خلافت: سال 36 تا 40 هـ .ق (حدود چهار سال و نه ماه).

 

 مدت امامت: 30 سال.

 وقت و محل شهادت: صبح 19 رمضان سال 40هجرت، توسط ابن ملجم در مسجد کوفه ضربت خورد و شب 21 رمضان در سن 63 سالگی در کوفه به شهادت رسید.

 مرقد شریف: در نجف اشرف.

 دوران عمر: در چهار بخش: 1- دوران کودکی(حدود ده سال). 2- دوران ملازمت با پیامبر(ص)(حدود 23 سال) 3- دوران کناره گیری از دستگاه خلافت(حدود 25 سال). 4- دوران خلافت (حدود 4 سال و 9 ماه).

سخنان گهربار امام على عليه ‏السلام

مَنْ حَسُنَتْ خَليقَـتُهُ طابَتْ عِشْرَتُهُ؛

هر كس خوش اخلاق باشد، زندگى‏اش پاكيزه و گوارا می ‏شود.غررالحكم، ح 8153.

 

وُصولُ الْمَرْءِ اِلى كُلِّ ما يَبْتَغيهِ مِنْ طيبِ عَيْشِهِ وَ اَمنِ سِرْبِهِ وَ سَعَةِ رِزْقِهِ بِحُسْنِ نيَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلْقِهِ؛

انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محيط و روزى زياد، دست می ‏يابد.غررالحكم، ح 10141 .

 

اِذا فَسَدَتِ النِّـيَّةُ وَقَعَتِ الْبَليَّةُ؛

هرگاه نيت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى‏آيد.غررالحكم، ح 4021.

 

اِنَّ الْعِلْمَ حَياةُ الْقُلوبِ وَ نورُ الاَْبْصارِ مِنَ الْعَمى وَ قُوَّةُ الاَْبْدانِ مِنَ الضَّعْفِ؛

به راستى كه دانش، مايه حيات دل‏ها، روشن كننده ديدگان كور و نيروبخش بدن‏هاى ناتوان است.امالى صدوق، ص 493، ح 1.

 

اَ لْجَهْلُ مُميتُ الاَْحْياءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ

نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.غررالحكم، ح 1464 .

 

اَلصَّبْرُ فِى الاُْمورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الْجَسَدِ، فَاِذا فارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ اِذا فارَقَ الصَّبْرُ الاُْمورَ فَسَدَتِ الاُْمورُ

نقش صبر در كارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان كه اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بين مى‏رود، صبر نيز هرگاه همراه كارها نباشد، كارها تباه مى‏گردند.كافى، ج 2، ص 90، ح 9.

 

اَطْيَبُ الْعَيْشِ القَناعَةُ

خوش‏ترين زندگى، زندگى با قناعت است.غررالحكم، ح 2918 .

 

مَنْ لَمْ يَتَدارَكْ نَفْسَهُ بِاِصْلاحِها اَعْضَلَ داؤُهُ وَ اَعْيى شِفائُهُ وَ عَدِمَ الطَّبيبَ

هر كس به اصلاح خود نپردازد، بيماری ‏اش سخت می ‏شود و در درمانش به رنج می افتد و طبيبى نخواهد يافت.غررالحكم،ح9025

 َ

لاِْنْصافُ راحَةٌ

انصاف، مايه آسايش است.غررالحكم، ح 16.

 

اَلْبَغْىُ يَصْرَعُ الرِّجالَ وَ يُدْنِى الاْآجالَ

ظلم و تجاوز، انسان را زمين می زند و مرگ‏ها را نزديك می‏سازد.غررالحكم، ح 1494.

 

حُبُّ الدُّنْيا يُفْسِدُ الْعَقْلَ وَ يُصِمُّ الْقَلْبَ عَنْ سَماعِ الْحِكْمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ الْعِقابِ

دل بستگى به دنيا، عقل را فاسد می كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان می سازد و باعث عذاب دردناك می شود.غررالحكم، ح 4878.

 

اَلزُّهْدُ فِى الدُّنْيا الراحَةُ الْعُظْمى

بی رغبتى به دنيا، بزرگ‏ترين آسايش است.غررالحكم، ح 1316.

 

اَ لْحَقودُ مُعَذَّبُ النَّفْسِ، مُتَضاعَفُ الهَمِّ

كينه‏ توز، روحش در عذاب است و اندوهش دو چندان.غررالحكم، ح 1962.

 

اَ لْحِلْمُ حِجابٌ مِنَ الآْفاتِ

بردباری، مانعى در برابر آفت ‏هاست.غررالحكم، ح 720 .

 

اَ لْحَسَدُ يُضْنِى الجَسَدَ

حسد، بدن را فرسوده و عليل می ‏كند.غررالحكم، ح 943 .

 

اَ لْمُريبُ اَبَدا عَليلٌ

        آدم بدبين، هميشه بيمار است.غررالحكم، ح 839 .

 

مَنْ لَجَّ وَ تَمادى فَهُوَ الرّاكِسُ الَّذى رانَ اللّه‏ُ عَلى قَلْبِهِ وَ صارَت دائرَةُ السَّوءِ عَلى رَأسِهِ

هر كس لجاجت كند و بر آن پافشارى نمايد، او همان بخت برگشته‏ اى است كه خداوند بر دلش پرده [غفلت] زده و پيشامدهاى ناگوار بر فراز سرش قرار گرفته است.نهج البلاغه، از نامه 58.

 

صيانَةُ الْمَرْاَةِ اَنـْعَمُ لِحالِها وَ اَدْوَمُ لِجَمالِها

محفوظ بودن زن، براى سلامتی اش مفيدتر است و زيبايى او را با دوام‏ تر می ‏كندغررالحكم، ح 5820 .

 

قَدْ خاطَرَ بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَغْنى بِرَأيِهِ

هر كس خود را، از رأى و نظر ديگران بی ‏نياز بداند، خودش را به خطر انداخته است.من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 388، ح 5834 .

 

اَعْجَبُ ما فِى الاِْنْسانِ قَلْبُهُ وَ لَهُ مَوارِدُ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ اَضْدادٌ مِنْ خِلافِها فَاِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجاءُ اَذَ لَّهُ الطَّمَعُ وَ اِنْ هاجَ بِهِ الطَّمَعُ اَهْلَكَهُ الْحِرْصُ وَ اِنْ مَلَكَهُ الْيَأسُ قَتَلَهُ الاَْسَفُ... فَكُلُّ تَقْصيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ اِفْراطٍ بِهِ مُفْسِدٌ

شگفت‏ ترين عضو انسان قلب اوست و قلب مايه‏ هايى از حكمت و ضد حكمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش می ‏گرداند و اگر طمع در آن سر بركشد، حرص نابودش می كند و اگر نااميدى بر آن مسلّط شود، اندوه، او را میكُشد... هر كوتاهى برايش زيانبار است و هر زياده ‏روى برايش تباهى آفرين.علل الشرايع، ص 109، ح 7 .

 

مَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الْكَفافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الراحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ

هر كس به مقدار كفايت، قناعت كند، آسايش می يابد و براى خويش زمينه گشايش فراهم می كند.(نهج البلاغه، حكمت 377.

 

مشخصات معصوم چهارم: امام دوم، امام حسن مجتبی(ع)

 نام: حسن

 

 لقب معروف: مجتبی، سبط اکبر

 پدر و مادر: علی (ع) و فاطمه(س)

 وقت و محل تولد: شب نیمه رمضان سال سوم هجرت در مدینه.

 وقت و محل شهادت: 28 صفر سال 50 هجری در سن حدود 47 سالگی به دستور معاویه، توسط جعده، در مدینه، مسموم و به شهادت رسید.

 مرقد: در قبرستان بقیع، واقع در مدینه.

 

 دوران زندگی: در سه بخش: 1- عصر پیامبر(ص) (حدود هفت سال).      2- ملازمت با پدر (حدود 30سال).3- عصر امامت (10سال).

سخنان گهربار حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام

مَن تَذَكَّرَ بُعدَ السَّفَرِ اعتَدَّ
هركه دورى راه سفر را به ياد آرد ، [با توشه گرفتن‏] آماده شود.تحف العقول، ص236  

َ  اللَّومُ أن لاتَشكُرَ النِّعمَةَ؛
فرومايگى اين است كه سپاسِ نعمت نگزارى.تحف العقول، ص233

 

إذا أضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالفَريضَةِ فَارفَضوها
هرگاه مستحبّات به واجبات زيان رساند [و مانع انجام دادن فرايض شود] ، آنها را ترك كنيد.تحف العقول، ص236

 

إنَّ اللَّهَ جَعَلَ شَهرَ رَمضانَ مِضماراً لِخَلقِهِ فَيستَبِقونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إلى‏ مَرضاتِهِ
خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه ‏اى براى آفريدگان خود قرار داده تا با طاعتش براى خشنودى او از يكديگر پيشى گيرند .بحارالأنوار ، ج 75، ص 110

 

 ما تَشَاوَرَ قَومٌ إلّا هُدُوا إلى‏ رُشدِهِم
هيچ مردمى با هم مشورت نمی ‏كنند ، مگر آن كه به راه پيشرفتِ خويش ‏رهنمون خواهند شد.تحف‏العقول، ص 233

 

مَنِ اتَّكَلَ عَلى‏ حُسنِ الاِختِيارِ مِنَ اللَّهِ لَهُ لَم يَتَمَنَّ أنَّهُ في غَيرِ الحالِ الَّتِي‏اختارَهَا اللَّهُ لَهُ
هر كه بر نيك ْ‏گزينىِ خداوند پشتْ‏ گرم باشد ، آرزو نمی ‏كند در وضعی ‏جز آن‏كه خدا برايش اختيار فرموده ، قرار گيرد.
تحف العقول، ص 234

 

اَلتَّقوى‏ بابُ كُلِّ تَوبَةٍ ورَأسُ كُلِّ حِكمَةٍ وشَرَفُ كُلِّ عَمَل
تقوا ، باب هر توبه و سرآمد هر حكمت ، و [مايه‏] شرافت هر كاری ‏است .بحارالأنوار، ج 75، ص 110
 

 لَقَد فارَقَكُم رَجُلٌ بِالأمسِ لم يَسبِقهُ الأوَّلونَ و لايُدرِكُهُ الآخِرونَ
ديروز مردى (منظور امیرالمؤمنین علی (ع) است) شما را ترك كرد كه پيشينيان بر او پيشى نگرفتند و پسينيان به او نمی ‏رسند .                             إحقاق الحق ، ج 11 ، ص 183 .

  

اَلإخاءُ الوَفاءُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ
نشانه برادرى ، وفادارى در سختى و آسايش است .بحارالأنوار ، ج 75 ، ص 114

  

مَن عَبَدَ اللّهَ عَبَّدَ اللّهُ لَهُ كُلَّ شَى‏ءٍ
هر كس خدا را بندگى كند، خداوند همه چيز را بنده او گرداند. تنبيه الخواهر و نزهة النواظر ، ج 2 ، ص 108

  

 تَمامُ الصَّنِيَعةِ خَيرٌ مِن ابتِدائِها
تمام كردن احسان از آغاز كردن آن بهتر است . بحار الأنوار، ج 75، ص 111

 

مشخصات معصوم پنجم: امام سوم، حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

 نام: حسین

 

 لقب معروف: سید الشهداء

 کنیه: اباعبدالله

 پدر و مادر: علی(ع) و فاطمه(س)

 وقت و محل تولد: سوم شعبان سال 4 هجرت در مدینه.

 وقت و محل شهادت: روز عاشورا سال 61 هجری قمری در کربلا و در سن 57 سالگی.

 مرقد: کربلاء، واقع در کشور عراق.

 دوران زندگی: در چهار بخش: 1- عصر پیامبر(ص) (حدود شش و نیم سال). 2- ملازمت با پدر (حدود 50سال).3- ملازمت با برادرش امام حسن(ع) (حدود 10 سال).4- مدت امامت (10سال).

 

سخنان گهربار حضرت امام حسین علیه السلام

ظهَرُ اللَّهُ قائِمَنا فَيَنتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ
خداوند قائم ما را از پس پرده غيبت بيرون می ‏آورد و آن‏گاه او از ستم‏گران انتقام می گيرد .
إثباة الهداة ، ج 7 ، ص138

 

 مَنْ‏ زارَنی ‏بَعْدَمَوْتی ‏زُرْتُه ُ‏يَوْمَ ‏الْقيامَةِ ‏وَلَوْلَمْ ‏يَكُنْ ‏إلاّفِی ‏النّارِلأََخْرَجْتُهُ

  هر کس من را بعد از موتم زیارت کند من روز قیامت او را زیارت میکنم و اگر در آتش باشد او را بیرون می آورم

 

 مِن دَلائِلِ عَلاماتِ القَبولِ : الجُلوسُ إلى‏ أهلِ العُقولِ
از نشانه‏ هاى خوش‏نامى و نيك‏بختى ، همنشينى با خردمندان است.بحارالأنوار، ج 75، ص 119

 

 مَن حاوَلَ أمراً بِمَعصِيَةِ اللَّهِ كانَ أفَوتَ لِما يَرجُو وأسرَعَ لِما يَحذَرُ
كسى كه با نافرمانى خدا در پىِ كارى باشد ، آنچه را اميد دارد ، بيشتر ازدست بدهد و به آنچه از آن می پرهيزد ، زودتر گرفتار آيد.الكافى، ج 2، ص 373

 

قال لِابنِهِ عَليِّ بنِ الحُسَين ‏عليه السلام : أى بُنَيَّ! إيّاكَ وظُلمَ مَن لا يَجِدُ عَلَيكَ ناصِراً إلَّا اللَّهَ؛
به پسرش على بن حسين ‏عليه السلام فرمود : «اى پسرك من! بپرهيز از اين‏كه بركسى كه جز خداوند در برابر تو ياورى ندارد ، ستم كنى».الكافى، ج 2، ص 331

كانَ رسول الله صلی ‏الله ‏عليه ‏و‏آله ... يُعْطى كُلَّ جُلَسائِهِ نَصيبَهُ وَلا يَحْسَبُ أَحَدٌ مِنْ جُلَسائِهِ أَنَّ أَحَدا أَكْرَمُ عَلَيْهِ مِنْهُ
پيامبر صلی ‏الله ‏عليه ‏و‏آله بهره هر يك از هم‏نشينان خود را عطا می ‏فرمودند و چنان معاشرت می ‏نمودند كه كسى گمان نمی كرد شخص ديگرى نزد پيامبر از او گرامی تر باشد.

 

َإذا قامَ قائِمُ العَدلِ وَسِعَ عَدلُهُ البِرَّ و الفاجِرَ
آن گاه كه برپا دارنده عدالت (امام مهدی ‏عليه السلام) قيام كند ، عدالتش نيكوكار و بدكار را فرا گيرد .المحاسن ، ج 1 ، ص 134

 

 أنَا قَتيلُ العَبَرَةِ لايَذكُرُني مُؤمِنٌ إلّا استَعبَرَ
من كشته اشكم ؛ هر مؤمنى مرا ياد كند ، اشكش روان شود .كامل الزيارات ، ص 215

 

 

مشخصات معصوم ششم: امام چهارم، حضرت سجاد (ع)

 نام: علی

 

 لقب معروف: سجاد، زین العابدین

 پدر و مادر: امام حسین(ع) و شهربانو(دختر یزدگرد سوم)

 وقت و محل تولد: پنجم شعبان سال 38 هجری قمری(یا 15 جمادی الاولی سال 36) در مدینه

 وقت و محل شهادت: در 12 یا 18 و یا بنا بر مشهور در 25 محرم سال 95 هجری در مدینه به تحریک هشام بن عبدالملک، مسموم شده و در سن حدود 57(یا 59) سالگی به شهادت رسید.

 مرقد: مدینه در قبرستان بقیع.

 دوران زندگی: در بخش بخش:

1- 22 یا 24 سال با پدر

2- 35 سال عصر امامت خود

 

 

سخنان گهربار حضرت امام زین العابدین علیه السلام

المُنتَظِرونَ لِظُهُورِالمهدیِ أفضَلُ أهلِ كُلِّ زَمانٍ
منتظران ظهور امام مهدی ‏عليه السلام برترين اهل هر زمان‏ اند .
الاحتجاج ، ج 2 ، ص 50
إِنَّ قَسْوَةَ الْبِطْنَةِ وَفَتْرَةَ الْمَيْلَةِ وَسُكْرَ الشَّبَعِ وَعِزَّةَ الْمُلْكِ مِمّا يُثَبِّطُ وَيُبَطِّى‏ءُ عَنِ الْعَمَلِ وَيُنْسِى الذِّكْرَ؛
پرخورى و سستى اراده و مستى سيرى و غفلت حاصل از قدرت، از عوامل بازدارنده و كند كننده در عمل است و ذكر (خدا) را از ياد می برد.

يا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرينَ وَيا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاكِرينَ وَيا مَنْ طاعَتُهُ لِلْمُطيعينَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاشْغَلْ قُلوبَنا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ؛
اى آن كه يادش مايه شرافت و بزرگى ياد كنندگان است و اى آن كه سپاسگزاريش موجب دست يافتن سپاسگزارانبر نعمتها است و اى آن كه فرمانبرداريش سبب نجات فرمانبرداران است، بر محمد و آل او درود فرست و با ياد خود دلهاى ما را از هر ياد ديگرى بازدار.

 

مَن قَنَعَ بِما قَسَمَ اللَّهُ لَهُ فَهُوَ مِن أغنَى النّاسِ
هر كه به قسمتى كه خدايش داده قانع باشد ، همو ، بی ‏نيازترينِ مردم ‏است.
الأمالى، مفيد، ص 184

 

نَظَرُ المُؤمِنِ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ لِلمَوَدَّةِ والمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَةٌ
نگاه كردن مؤمن به چهره برادر ايمانى خود از راه دوستى و محبّت به او ، عبادت است.
تحف العقول، ص 282

 

 وَيلٌ لِمَن غَلَبَت آحادُهُ أعشارَهُ
واى به حال كسى كه يكانش (گناهان) بر ده‏گانش (نيكی ها) چيره شود .
بحارالأنوار ،ج 68، ص 243

 

اوأمّا حَقُّ المالِ فَأن لاتَأخُذَهُ إلّا مِن حِلِّهِ ولاتُنفِقَهُ إلّا في حِلِّهِ
حقّ دارايى اين است كه آن را جز از راه حلال به دست نياورى وجز در راه حلال صرف نكنى .
الخصال، ص 569

 

اِتَّقُوا الكِذبَ الصَّغيرَ مِنهُ وَالكَبيرَ في كُلِّ جِدٍّ وهَزلٍ
از دروغ بپرهيزيد ، چه خُرد و چه بزرگ ، چه به جدّ و چه به هزل.
الكافى، ج 2، ص 338

 

 یا عَمَََّتی ، أنتِ بِحَمدِ اللَّهِ عالِمَةٌ غَيرُ مُعَلَّمَةٍ ، فَهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَةٍ
[اى زينب !] تو ، بحمداللَّه ، عالمى هستى كه نزد كسى تعليم نديدى و دانايى هستى كه نزد كسى نياموختى .
الأمالى، مفيد ، ص 323

 

حُجُّوا وَاعتَمِرُوا تَصِحَّ أبدانُكُم و تَتَّسِع أرزاقُكُم
حجّ و عمره به جاى آريد تا بدنتان سالم و روزيتان فراخ شود .
الكافى ، ج 4 ، ص 252

 

 إنَّ أرضاكُم عِندَاللَّهِ أسبَغُكُم عَلى‏ عِيالِهِ
خداوند از آن كس خشنودتر است كه خانواده خود را بيشتر در رفاه و نعمت قرار دهد .
بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 136

 

 رَحِمَ اللَّهُ العَبّاسَ فَلَقَد آثَرَ و أبلى‏ و فَدى‏ أخاهُ بِنَفسِهِ
رحمت خدا بر عبّاس! ايثار كرد و كوشيد و جان خود را فداى برادرش كرد .
الخصال، ص 68

 

 خَفِ اللَّهَ لِقُدرَتِهِ عَلَيكَ واستَحىِ مِنهُ لِقُربِهِ مِنكَ
از قدرت خداوند بر خويش بترس و از نزديكی ‏اش به خود شرمگين باش!
بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 160

 

 

مشخصات معصوم هفتم: امام پنجم، حضرت باقر (ع)

 نام: محمد بن علی

 

 لقب معروف: باقر، شاکر،امین و شبیه(زیرا شباهت به پیامبر(ص)داشت)

 پدر و مادر: امام سجاد و فاطمه(دختر امام حسن مجتبی(ع))

 وقت و محل تولد: اول رجب یا سوم صفر سال 57 هجری در مدینه

 وقت و محل شهادت: روز دوشنبه 7 ذیحجه سال 114 هـ ق در سن 57 سالگی به دستور هشام بن عبدالملک(دهمین خلیفه بنی امیه) مسموم شده و در مدینه به شهادت رسید.

 مرقد: مدینه در قبرستان بقیع.

 دوران زندگی: در سه بخش:

1- سه سال و شش ماه و ده روز با جدش امام حسین(ع)

2- سی و چهار سال و پانزده روز با پدرش امام سجاد(ع)

3- نوزده سال و ده ماه و 12 روز مدت امامت. در این دوره که فرصتهایی برای نهضت فکری به دست آمده بود،امام باقر(ع) کمال استفاده را در جهت تربیت شاگرد و استحکام و گسترش تشیع و انقلاب فرهنگی نمود.

 

سخنان گهربار حضرت امام محمد باقر علیه السلام

 اَلصَّلاةُ تَثِبيتٌ لِلإخلاص، تَنزيهٌ عَنِ الكِبر
نماز موجب استوارى اخلاص و دورى از كبر است.
الأمالى، طوسى، ص 296

 

 قُولُوا لِلنّاسِ أحسَنَ ما تُحِبّونَ أن يُقالَ لَكُم
بهترين چيزى كه می خواهيد مردم به شما بگويند ، به آنها بگوييد.
الكافى ، ج 2، ص 165

 

 الحَجُّ تَسكينُ القلُوبِ  
حجّ آرام بخش دل‏ها است .
الأمالى ، طوسى ، ص 296

 

 ما شيعَتُنا إلّا مَنِ اتَّقَى اللّهَ و أطاعَهُ
شيعه ما تنها كسى است كه تقوا پيشه و مطيع خداوند باشد.
تحف العقول، ص 295

 

 تَبَسُّمُ الرَّجُلِ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ حَسَنَةٌ
لبخند آدمى به روى برادر دينی ‏اش حسنه است .
مشكاة الأنوار ، ص 316

 

 وَاللَّهِ يا جابِرُ! لَقَد أعطاني اللَّهُ عِلمَ ما كانَ و ما هُوَ كائِنٌ إلى‏ يَومِ القِيامَةِ
اى جابر! به خدا سوگند ، خداوند علم گذشته و آينده تا روز قيامت را به من عطا كرده است .
بحار الأنوار ، ج 46 ، ص 296

 

 يَقولُ اللَّهُ : ابنَ آدمَ! اجتَنِب ما حَرَّمتُ عَلَيكَ تَكُن مِن أورَعِ النّاسِ
خدا می فرمايد : «اى آدميزاده! از آنچه بر تو حرام كرده‏ ام ، دورى كن تا ازپارساترينِ مردم باشى».
الكافى، ج 2، ص 77

 

لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى السِّواكِ لاََباتوهُ مَعَهُمْ فى لِحافٍ

اگر مردم خاصيت مسواك را می ‏دانستند (هرگز آن را از خود جدا نمی كردند و حتى) آن را شب به بستر خود می بردند.

 

كَأَنَّ الْمُؤْمِنينَ هُمُ الْفُقَهاءُ أهْلُ فِكْرَةٍ وَعِبْرَةٍ، لَمْ يُصِمَّهُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّه‏ِ ما سَمِعوا بِآذانِهِمْ وَلَمْ يُعْمِهِمْ عَنْ ذِكْرِ اللّه‏ِ ما رَأوْ امِنَ الزّينَةِ؛
گويا مؤمنان همان فقيهان (فرزانگان دين فهم) و اهل انديشيدن ‏وپند گرفتن هستند.       شنيده‏ هاى دنيوى، گوش آنها را از (شنيدن) ياد خدا كر نمی كند و زرق و برق دنيا          چشم آنان را از ياد خدا كور نمی گرداند.

ذِكْرُ اللِّسانِ الْحَمْدُ وَالثَّناءُ وَ ذِكْرُ النَّفْسِ الْجَهْدُ وَالْعَناءُ وَذِكْرُ الرّوحِ الْخَوْفُ وَالرَّجاءُ وَذِكْرُ الْقَلْبِ الصِّدْقُ وَالصَّفاءُ وَذِكْرُ الْعَقْلِ التَّعْظيمُ وَالْحَياءُ وَذِكْرُ الْمَعْرِفَةِ التَّسْليمُ وَالرِّضا وَذِكْرُ السِّرِّ الرُّؤْيَةُ وَاللِّقاءُ؛
ذكر زبان حمد و ثناء، ذكر نفس سخت كوشى و تحمل رنج، ذكر روح بيم و اميد، ذكر دل صدق و صفا، ذكر عقل تعظيم و شرم، ذكر معرفت تسليم و رضا و ذكر باطن مشاهده و لقا است.

 
مَن أَصْبَحَ يَجِدُ بَرْدَ حُبِّنا عَلى قَلْبِهِ فَلْيَحْمَدِ اللّه‏َ عَلى بادِئِ النِّعَمِ قيلَ وَما بادِئُ النِّعَمِ؟ قالَ: طيبُ الْمَوْلِدِ
هر كس صبح كند و خنكاى محبّت ما را در قلب خود بيابد، بايد خدا را براى نخستين نعمت سپاس گويد، گفته شد نخستين نعمت چيست؟ فرمودند: حلال ‏زادگى

 

أوْحَى اللّه‏ُ تَعالى إلى شُعَيْبٍ النَّبِىِّ إِنّى مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَةَ أَلْفٍ: أَرْبَعينَ أَلْفا مِنْ شِرارِهِمْ وَسِتّينَ أَلْفا مِنْ خيارِهِمْ فَقالَ: يارَبِّ هؤُلاءِ الأَْشْرارُ فَما بالُ الأَْخْيارِ؟! فَأَوْحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ: داهَنُوا أَهْلَ الْمَعاصى فَلَمْ يَغْضِبُوا لِغَضَبى
خداى تعالى به شعيب پيامبر وحى فرمود كه: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم كرد: چهل هزار نفر بدكار را، شصت هزار نفر از نيكانشان را. شعيب عرض كرد: پروردگارا! بدكاران سزاوارند اما نيكان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود كه: آنان با گنهكاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نيامدند

 

إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهيَ عَنِ المُنكَرِ سَبيلُ الأنبياءِ ، وَمِنهاجُ الصُّلَحاءِ ، فَريضَةٌ عَظيمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ ، وتَأمَنُ المَذاهِبُ ، وتَحِلُّ المَكاسِبُ ، وتُرَدُّ المَظالِمُ ، وَتَعمُرُ الأرضُ ، وَيُنصَفُ مِنَ الأعداءِ ، وَيَستَقيمُ الأمرُ
امر بمعروف و نهى از منكر راه و روش پيامبران و شيوه صالحان است و فريضه بزرگى است كه ديگر فرايض به واسطه آن بر پا می شود، راه‏ها امن می گردد و درآمدها حلال می شود و حقوق پايمال شده به صاحبانش برمی گردد، زمين آباد می شود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته می شود و كارها سامان می پذيرد.
 

 

لَمّا قالَ لَهُ رَجُلٌ إِنّى ضَعيفُ الْعَمَلِ قَليلُ الصَّلاةِ قَليلُ الصَّوْمِ وَلكِنْ أَرْجو أَنْ لا آكُلَ إِلاّ حَلالاً وَلا أَنْكَحَ إِلاّ حَلالاً: وَأَىُّ جِهادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَفَرْجٍ؟!
در پاسخ به كسى كه عرض كرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه كم به جا می آورم اما سعى می كنم جز حلال نخورم و جز با حلال نزديكى نكنم ، فرمودند: چه جهادى برتر از پاك نگه داشتن شكم و شرمگاه؟!.

 

 الخَيرُ وَالشَّرُّ يُضاعَفُ يَومَ الجُمُعَةِ

خوبى و بدى در روز جمعه دو چندان می شود .
ثواب الأعمال ، ص 143

 

 لافَضيلَةَ كَالجِهادِ ، ولاجِهادَ كَمُجاهَدَةِ الهَوى‏
فضيلتى چون جهاد نباشد ، و هيچ جهادى چون پيكار با هواى نفْس نيست.
تحف العقول، ص 286

 

 تَوَقَّ مُجازَفَةَ الهَوى‏ بِدَلالَةٍ مِنَ العَقلِ
به رهبرىِ خِرد ، از در افتادن در هلاكت به وسيله هواى نفس ، خود را نگه‏دار.
بحارالأنوار، ج 75، ص 94

 

 تَعَرَّض لِرِقَّةِ القَلبِ بِكَثرَةِ الذِّكرِ فِي الخَلَواتِ
با بسيارىِ ذكر در خلوت ، به دل نرمى نايل شو.
تحف العقول، ص 285

 

 لامُصيبَةَ كَاستِهانَتِكَ بِالذَّنبِ ورِضاكَ بِالحالَةِ الَّتي أنتَ عَلَيها
مصيبتى چون ناچيز شمردن گناهت و خشنودی ات از حالى كه دارى نيست.
بحارالأنوار، ج 75، ص 165

 

 تَزَيَّن للَّهِ‏ِ بِالصِّدقِ فِي الأعمالِ
با راستْ كردارى ، خود را براى خدا بياراى.
تحف العقول، ص 285

 

 إيّاكَ وَالتَّفريطَ عِندَ إمكانِ الفُرصَةِ ، فَإنَّهُ مَيَدانٌ يَجري لِأهلِهِ الخُسرانَ
به هنگام فرصت ، از كوتاهى كردن بپرهيز ؛ زيرا اين ميدانى است كه براى رهسپارانش زيان به بار می آورد.
تحف العقول، ص 286

 

 ما مِن شَى‏ءٍ يُعبَدُ اللَّهُ بِهِ يَومَ الجُمُعَةِ أحَبَّ إلَىَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلى‏ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ
هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من دوست داشتنی ‏تر از صلوات بر پيامبر و آل او نيست .
وسائل الشيعه ، ج 7 ، ص 388

 

 اِستَشِر في أمرِكَ الَّذينَ يَخشَونَ اللَّهَ
در كار خود ، [فقط] با كسانى مشورت كن كه از خدا می ‏ترسند.
تحف العقول، ص 293

 

 إنَّ اليَمينَ الكاذِبَةَ وقَطيعَهَ الرَّحِمِ لَيَذَرانِ الدِّيارَ بَلاقِعَ مِن أهلِها
راستى كه سوگند دروغ وقطعِ رحم ، خانه‏ ها را از اهلش تهى می گذارد                     (ويرانى به بار می آورد) .
تحف ‏العقول، ص 294

 

اَلصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ لِفضَلِ يَومِ الجُمُعَةِ عَلى‏ غَيرِهِ مِنَ الأيّامِ
صدقه دادن در روز جمعه ، به دليل فضيلت جمعه بر روزهاى ديگر ، دو برابر می شود .
ثواب الأعمال ، ص 220

 

كانَ الحَسَنُ كَثيرَ الاِجتِهادِ فِي العِبادَةِ و التَّصَدُّقِ
امام حسن ‏عليه السلام در عبادت و صدقه دادن سخت كوش بود .
نظم دررالسمطين ، ص 196

 

فَأنزِل نَفسَكَ مِنَ الدُّنيا كَمَثَلِ مَنزِلٍ نَزَلتَهُ ساعَةً ثُمَّ ارتَحَلتَ عَنهُ
خود را در دنيا چنان منزل ده كه گويى ساعتى در آن منزل دارى وسپس از آن می كوچى.
بحارالأنوار، ج 75، ص 165

 

اَلسِّواكُ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ يَزيدُ فِى الْعَقْلِ

مسواك بلغم و رطوبات معده را از بين می برد و عقل را زياد می كند.

 

اَلحَياءُ والإيمانُ مَقرونانِ في قَرَنٍ فَإذا ذَهَبَ أحدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ
حيا و ايمان به يك ريسمان پيوسته ‏اند . چون يكى برود ، ديگرى نيز ازپىِ آن برود.
الكافى، ج 2، ص 106

 

 مَن عَلَّمَ بابَ هُدىً فَلَهُ مِثلُ أجرِ مَن عَمِلَ بِهِ ولايُنقَصُ اُولئِكَ مِن اُجورِهِم‏شَيئاً
كسى كه دری از هدايت را آموزش دهد ، او را اجرى مانند آن كس است كه به آن عمل كند و از اجر آنان چيزى كاسته نشود.
تحف ‏العقول، ص 297

 

 

 

مشخصات معصوم هشتم: امام ششم، حضرت صادق (ع(

 نام: جعفر

 

 لقب معروف: صادق

 پدر و مادر: امام باقر(ع) و ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر

 وقت و محل تولد: 17 ربع الاول سال 83 هجری در مدینه

 وقت و محل شهادت: شوال سال 148 هجری قمری در سن 65 سالگی به دستور منصور دوانیقی، مسموم و در مدینه به شهادت رسید.

 مرقد: مدینه در قبرستان بقیع.

 دوران زندگی: در دو بخش:

1- دوران قبل از امامت، 31 سال(از سال 83 تا 114).

2- دوران امامت تا آخر عمر، 34 سال ( از سال 114 تا 148) که دوران شکوفایی اساس تشیع بود. آن حضرت در این دوران از فرصت جنگ بنی امیه و بنی عباس، استفاده نموده و حوزه ی علمیه در سطح عمیق و وسیع تشکیل داد، که چهارهزار نفر شاگرد داشت و اسلام ناب محمد(ص) و علی(ع) را از زیز حجاب تیره و تار اسلام بنی امیه و بنی عباس آشکار ساخت.

 

سخنان گهربار حضرت امام جعفر صادق علیه السلام

 تَوَقَّع أمرَ صاحِبِكَ لَيلَكَ و نَهارَكَ
در شب و روزت منتظر فرج مولايت باش
اقبال الأعمال ، ج 1 ، ص 368

 

 اُرجُ اللَّهَ رَجاءً لايُجَرّيكَ عَلى‏ مَعصِيَتِهِ وخَفهُ خَوفاً لايُؤيِسُكَ مِن رَحمَتِهِ
چندان به خداوند اميدوار باش كه [اين اميد] تو را به نافرمانىِ اونكشانَد ، و چندان از او بيم دار كه [اين بيم‏] تو را از رحمت او نوميد نسازد.
تحف العقول، ص 304

 

 كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ‏ عليه السلام إذا قامَ فِي الصَّلوةِ كَأَنَّهُ ساقُ شَجَرَةٍ لايَتَحرَّكُ مِنهُ شَى‏ءٌ إلّا ما حَرَّكَهُ الرِّيحُ مِنهُ ؛
امام سجّادعليه السلام هرگاه به نماز مى ايستاد چنان تنه درختى بود كه چيزى از آن نمی جنبيد مگر آنچه را كه باد می جنباند .
الكافى ، ج 3 ، ص 300

 

 المُنتَظِرُ لِلثّاني عَشَرَ كَالشّاهِرِ سَيفَهُ بَينَ يَدَي رَسولِ اللَّهِ يَذُبُّ عَنهُ ؛
منتظر ظهور امام دوازدهم مانند كسى است كه در ركاب پيامبر خدا شمشير كشيده است و از ايشان دفاع می كند .
كمال الدّين وتمام النعمه ، ص 647

 

 مَن سَرَّهُ أنْ يَكونَ مِن أصحابِ القائِمِ فَليَنتَظِر وَ لْيَعَمل بِالوَرَعِ ؛
هر كس خوش دارد از ياران امام مهدی عليه السلام باشد ، بايد منتظر باشد و پارسايى پيشه كند .
الغيبة ، نعمانى ، ص 200

 

غُسلُ يَومِ الجُمُعَةِ طَهُورٌ و كَفّارَةٌ لِما بَينَهُما مِنَ الذُّنوبِ مِنَ الجُمُعَةِ إلَى الجُمُعَةِ ؛
غسل جمعه سبب پاكى، و كفّاره گناهان از جمعه تا جمعه است .
وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 315

 

 لَيسَ مِنّا مَن لَم يُوَقِّر كَبيرَنا و يَرحَم صَغيرَنا ؛
از ما نيست كسى كه به ‏بزرگ‏سالان ما حرمت ننهد و با خردسالان ما مهربان نباشد.
الكافى ، ج 2 ، ص 165

 

 ثَلاثَةُ أشياءَ يَحتَاجُ النّاسُ إلَيها : الأمنُ وَ العَدلُ و الخِصبُ ؛
سه چيز است كه مردم به آنها نيازدارند : امنيّت ، عدالت و رفاه .
تحف العقول ، ص 320

 

 قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةُ القَدرِ ؛
قلب ماه رمضان ، شب قدر است .
بحار الأنوار ، ج 55 ، ص 376   

 

 عَلَيكَ بِالأْحداثِ فَإنَّهُم أسرَعُ إلى‏ كُلِّ خَيرٍ ؛
نوجوانان را در ياب ، كه اين گروه در پذيرش هر خوبى ، بيشتر شتاب می كنند .
الكافى ، ج 8 ، ص 93

 

 إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أن يُسألَ ويُطلَبَ ما عِندَهُ؛
خداوند ، خوش دارد كه از او خواهش شود و از آنچه نزد اوست ، درخواست گردد.
الكافى، ج 2، ص 475

 

 ثَلاثَةٌ تُورِثُ المَحَبَّةَ : الدّينُ وَالتَّواضُعُ وَالبَذلُ؛
سه چيز است كه محبّت می آورد : دين ، فروتنى و بخشش.
تحف العقول، ص 316

 

 لَو أدرَكتُهُ لَخَدَمتُهُ أيّامَ حَياتي ؛
اگر او [امام زمان‏ عليه السلام‏] را در يابم ، تمام عمر به او خدمت می ‏كنم .
الغيبه ، نعمانى ، ص 245

 

 ثَلاثَةٌ تُزري بِالمَرءِ : الحَسَدُ والنَّميمَةُ والطَّيشُ؛
سه چيز است كه مرد را زبون می سازد : رشك ، سخن ‏چينى و سبُك ‏سرى.
بحارالأنوار ، ج 75، ص 229

 

مَن لَم يَجعَلِ اللَّهُ لَهُ مِن نَفسِهِ واعِظاً فَإنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغنِيَ عَنهُ شيئاً؛
هر كه خداوند او را پندآموز خويش نساخته ، هرگز پندهاى مردم ، او را سودى    نمی دهد.

 

 صِل رَحِمَكَ وَلَو بِشَربَةٍ مِنَ الماءِ وأفضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأذى‏؛
پيوند خويشى نگه‏دار [و صله‏ رحم به ‏جاى آر] ، گرچه با جرعه ‏اى آب باشد . بهترين وسيله‏ اى كه با آن صله ‏رحم به جاى آورده می شود ، خوددارى از آزار رساندن به خويشاوندان است.
الكافى ، ج 2، ص 151

 

مَن عَيَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى‏ يَرتَكِبَهُ ؛
هر كس مؤمنى را بر انجام دادن گناهى سرزنش كند ، نمی ميرد تا آن‏كه خود آن گناه را مرتكب شود .
الكافى ، ج 2 ، ص 356

 

 إعرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ عَلى‏ قَدرِ رِوايَتِهِم عَنّا ؛
منزلت مردم را به اندازه نقل حديث‏شان از ما بشناسيد .
الكافى ، ج 1 ، ص 50

 

 أروَحُ الرُّوحِ اليَأسُ عَنِ النّاسِ ؛
خوش‏ترين آسايش ، نوميدى از مردم است .
مشكاة الأنوار ، ص 324

 

 لَولا أنَّ اللَّهَ خَلَقَ أميرَ المُؤمِنينَ لِفاطِمَةَ ما كانَ لَها كُفوٌ عَلَى ظَهرِ الأرضِ ؛
اگر خداوند اميرمؤمنان را براى فاطمه نمی آفريد ، در زمين همتايى براى او نبود .
الكافى ، ج 1 ، ص 461

 

 الكِيمياءُ الأكبَرُ الزِّراعَةُ ؛
بزرگ‏ترين كيميا ،  كشاورزى است .
الكافى ، ج 5 ، ص 261

 

 مَن يَثِقَ بِاللَّهِ يَكفِهِ ما أهَمَّهُ مِن أمرِ دُنياهُ و آخِرَتِهِ ؛
هر كه به خدا اعتماد كند ، خداوند كارهاى دنيا و آخرتش را ، كه او را بى قرار     كرده‏ اند، كفايت می كند.
تحف العقول ، ص 304

 

 قالَ لي أبي : يا جَعفَرُ أوقِفْ لِي مِن مالي كَذا و كَذا ، النَّوادِبُ تَندُبُني عَشرَ سِنينَ بِمِنى‏ أيّامَ مِنى‏ ؛
پدرم به من فرمود : اى جعفر! فلان مقدار از دارايی ام را برايم وقف كن تا گريه ‏كنندگان در مِنا و در ايّام مِنا ده سال بر من بگريند .
بحار الأنوار ، ج 46 ، ص 220

 

 ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لايَفتَقِرَ ؛
من ضمانت می كنم كه هر كه ميانه روى پيشه كند ، فقير نشود .
الخصال ، ص 9

 

 يُنادِي مُنادٍ يَومَ القيامَةِ أينَ زَينُ العابِدينَ؟ فَكَأنّي أنظُرُ إلى‏ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ ‏عليه السلام يَخطُرُ بَينَ الصُّفُوفِ ؛
روز قيامت منادى ندا می دهد : «زيور عبادت كنندگان كجاست؟» گويا على بن‏ حسين ‏عليه السلام را می ‏بينم كه ميان صف‏ها با ابّهت گام بر می ‏داد .
ميزان الحكمه ، ح 1131

 

 مَن أنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ رُضِيَ بِهِ حَكَماً لِغَيرِهِ؛
هر كه داد مردم را از خود بدهد ، مردم راضى باشند كه اوداور ديگران شود.
الكافى، ج 2، ص 146

 

 اَلاُنسُ في ثَلاثٍ : فِي الزَّوجَةِ المُوافِقَةِ وَالوَلَدِ البارِّ وَالصِّديقِ المُصافي؛
انس (وآرامش) در سه چيز است : در زن سازگار ، فرزند خوش‏رفتار و دوست باصفاى وفادار.
تحف العقول، ص 318

 

 قِف عِندَ كُلِّ أمرٍ حَتّى‏ تَعرِفَ مَدخَلَهُ مِن مَخرَجِهِ قَبلَ أن تَقَعَ فيهِ فَتَندَمَ؛
در برابر هر كارى درنگ كن تا [راهِ‏] درون شدن و برون آمدن از آن را ، پيش از آن كه در آن وا مانى و پشيمان شوى ، نيك بشناسى.
تحف‏العقول، ص 304

 

 إتَّقِ اللَّهَ بَعضَ التُّقى‏ وإن قَلَّ ودَع بَينَكَ و بَينَهُ سِتراً وإن رَقَّ؛
از خداوند ، به نوعى ، هر چند اندك باشد ، پروا كن و ميان خود و او پرده ‏اى ، هر چند نازك ، بياويز.
تحف العقول، ص 361

 

اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لاتَهجُمُ عَلَيهِ اللَّوابِسُ ؛
اشتباهات بر آن كس كه به زمانه خود داناست ، هجوم نمی آورد.
الكافى، ج 1، ص 26

 

 وعِفُّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم؛
 و از زنان مردم ، دامن پاك داريد تا زنانتان پاكْ دامن باشند.
الكافى، ج 5، ص 554

 

 اِزرَعُوا و اغرِسُوا وَاللَّهِ ما عَمِلَ النّاسُ عَمَلاً اَجَلَّ و لاأطيَبَ مِنهُ ؛
كشت كنيد و درخت بنشانيد ؛ به خدا قسم آدميان كارى برتر و پاك‏تر از اين نكرده ‏اند
بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 68

 

فِى السِّواكِ اثْنَتا عَشْرَةَ خَصْلَةً: هُوَ مِنَ السُّنَّةِ، وَمَطْهَرَةٌ لِلْفَمِ، وَمَجْلاةٌ لِلْبَصَرِ، وَيُرْضِى الرَّحْمنَ، يُـبَيِّضُ الأَْسْنانَ، يَذْهَبُ بِالْحَفَرِ، وَيَشُدُّ اللَثَّةَ، وَيُشَهِّى الطَّعامَ، وَيَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ، وَيَزيدُ فِى الْحِفْظِ، وَيُضاعِفُ الْحَسَناتِ، وَتَفْرَحُ بِهِ الْمَلائِكَةُ

در مسواك زدن دوازده فايده وجود دارد: 1. از سنت پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله است، 2. دهان را پاكيزه می ‏كند، 3. نور چشم را زياد می ‏كند، 4. باعث خشنودى خداوند است، 5 . دندان‏ها را سفيد می ‏كند، 6 . جِرم آنها را از بين می ‏برد، 7 . لثه را محكم می كند، 8 . اشتها آور است، 9 . بلغم را می ‏برد، 10. حافظه را زياد می ‏كند، 11. حسنات را چند برابر می ‏كند، 12. فرشتگان از آن شاد می گردند

 

اِيّاكَ وَ السِّواكَ فِى الْحَمّامِ فَاِنَّهُ يورِثُ وَباءَ اْلاَسْنانِ

در حمام مسواك نزنيد؛ زيرا كه دندان‏ها را فاسد می ‏كند.

 

نِعْمَ اللُّقْمَةُ الجُبْنُ، تُعْذِبُ الْفَمَ وَ تُطَيِّبُ النَّـكْهَةَ

خوب لقمه ‏اى است پنير؛ آب دهان را گوارا و بوى آن را خوش می ‏نمايد. 

 

ما أَدَرْتَ عَلَيْهِ لِسانَكَ فَأَخْرَجْتَهُ فَابْلَعْهُ وَما أَخْرَجْتَهُ بِالْخَلالِ فَارْمِ بِهِ

بعد از غذا زبان را دور دهان بگردان، هرچه با زبان درآمد فرو ببر، و آنچه را با خلال بيرون آوردى از دهان بيرون افكن.

 

مَنْ اَصابَهُ ضَعْفٌ فى قَلْبِهِ اَو بَدَنِهِ فَلْيَأكُلْ لَحْمَ الضَّأنِ بِاللَّبَنِ فَاِنَّهُ يُخْرِجُ مِنْ اَوصالِهِ كُلَّ داءٍ وَ غائِلَةٍ وَ يُقَّوى جِسْمَهُ وَ يَشُدُّ لِثَـتَهُ

هر كس به ضعفى در قلب يا بدن خويش گرفتار شد، بايد گوشت گوسفند با شير بخورد، چرا كه اين خوراك، هر درد و بلايى را از اندام وى بيرون می ‏بَرَد و تن او را تقويت و لثه‏ اش را محكم می ‏كند

 

ثَلاثٌ يُذْهِبْنَ النِّسْيانَ وَ يُحْدِثْنَ الذُّكْرَ: قِراءَةُ الْقُرآنِ، وَ السِّواكُ وَ الصِّيامُ

سه چيز، فراموشى را از بين می ‏برد و حافظه را زياد می ‏كند: خواندن قرآن، مسواك زدن و روزه گرفتن.

 

 كُلُوا الْبَصَلَ؛فَاِنَّ فيهِ ثَلاثَ خِصالٍ: يُطَيِّبُ النَّـكْهَةَ وَ يَشُّدُّ اللِّثَةَ وَ يَزيدُ فِى الْماءِ وَ الْجِماع

پياز بخوريد؛ چرا كه سه ويژگى دارد: دهان را خوشبو، لثه را محكم و توان جنسى را زياد می کند

 

اَلْخِلالُ بَعْدَ الطَّعامِ، يَشُدُّ اللِّثاتِ وَ يَجْلِبُ الرِّزْقَ وَ يُطَيِّبُ النَّـكْهَةَ

خلال كردن بعد از غذا، لثه‏ ها را محكم، روزى را زياد و دهان را خوشبو می ‏كند.

 

اَلحَوْكَ بَقْلَةُ الأَنْبياءِ. أَما إِنَّ فيهِ ثَمانُ خِصالٍ:... وَ يُطَيِّبُ النَّـكْهَةَ ...

ريحان سبزى انبياست و در آن هشت خاصيت است: ... از جمله اين‏كه دهان را خوشبو می ‏سازد.

 

خَلُّ الْخَمْرِ يَشُدُّ اللِّثَةَ وَ يَقْتُلُ دَوابَّ الْبَطْنِ وَ يَشُدُّ الْعَقْلل

سركه لثه را تقويت می ‏كند، كِرم معده را از بين می ‏برد و عقل را نيرو می‏ بخشد

 

اَلحِنّاءُ يَذْهَبُ بِالسَّهَكِ وَ يَزيدُ فى ماءِ الْوَجْهِ وَ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ يُحَسِّنُ الْوَلَدَ

حنا، بوى بد عرق را از بين می برد و چهره را شاداب، دهان را خوشبو و فرزند را زيبا می ‏كند.

 

عَلَيْكُمْ بِالسِّواكِ فَاِنَّهُ يُذْهِبُ وَسْوَسَةَ الصَّدرِ

شما را سفارش می كنم به مسواك زدن؛ چرا كه وسوسه دل را از بين می ‏برد.

 

نِعْمَ الطَّعامُ الزَّيْتُ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَيَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَيُصْفِى اللَّوْنَ وَيَشُدُّ الْعَصَبَ وَيَذْهَب

 بِالْوَصَبِ وَيُطْفِئُ الْغَضَبَ

زيتون غذاى خوبى است، دهان را خوشبو می ‏كند، بلغم را از بين می ‏برد، رنگ پوست را صفا می بخشد، اعصاب را محكم می ‏كند، مرض را می ‏برد و خشم را خاموش می كند

 

 اِذا قُمْتَ بِاللَّيْلِ فَاسْتكِ فَاِنَّ الْمَلَكَ يَاْتيكَ فَيَضَعُ فاهُ عَلى فيكَ فَلَيْسَ مِنْ حَرْفٍ تَتْلوهُ

وَ تَنْطِقُ بِهِ اِلاّ صَعِدَ بِهِ اِلَى السَّماءِ فَلْيَكُنْ فوكَ طَيِّبَ الرِّيحِ

شبانگاه كه براى نماز برخاستى، مسواك بزن چرا كه فرشته ‏اى نزد تو می ‏آيد و دهانش را بر دهانت می ‏گذارد و آنگاه هيچ حرفى از قرآن و نماز و دعا نمی ‏خوانى مگر آن‏كه آن را به آسمان بالا می برد، پس بايد كه دهانت خوشبو باشد.

 

لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى التُّفّاحِ، ماداوَوْا مَرضاهُمْ إِلاّ بِهِ، أَلا وَإِنَّهُ أَسْرَعُ شَىْ‏ءٍ مَنْفَعَةً

لِلْفُؤادِخاصَّةً وَإِنَّهُ نَضوحَةٌ؛

اگر مردم می ‏دانستند چه خواصى در سيب وجود دارد، بيماران خود را تنها با آن درمان می ‏كردند. بدانيد كه سيب از هر چيزى سريع‏تر به قلب فايده می ‏بخشد و خوشبو كننده است.

 

سُئِلَ اَبو عَبْدِ اللّه‏ِ عليه‏ السلام عَنِ الْكُرّاثِ، فَقالَ: كُلْهُ، فَاِنَّ فيهِ اَرْبَعَ خِصالٍ:

يَطَيِّبُ النَّـكْهَةَ و... ؛

از امام صادق عليه‏ السلام درباره تره پرسيدند. امام فرمودند: آن را بخور؛ زيرا در آن، چهار فايده هست: دهان را خوشبو می ‏كند و... .

 

وَ السَّعْتَرُ وَ الْمِلحُ... يُطَيِّبانِ النَّـكْهَةَ

آويشن و نمك، دهان را خوشبو می ‏كنند

 

اَ لْكُحْلُ بِاللَّيلِ يُطَيِّبُ الْفَمَ وَ مَنْفَعَتُهُ اِلى اَرْبَعينَ صَباحا

سرمه كشيدن در شب، دهان را خوشبو می کند و آثارش تا چهل روز ادامه دارد

 

كانَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله اِذا اَفْطَرَ بَدَاَ بِحَلْواءَ يُفْطِرُ عَلَيْها،

فَاِنْ لَمْ يَجِدْ فَسُكَّرَةٍ اَو تَمَراتٍ، فَاِذا اَعوَزَ ذلِكَ كُلَّهُ فَماءٍ فاتِرٍ

وَ كانَ يَقولُ: يُنَقِّى الْمَعِدَةَ وَ الْكَبِدَ وَ يُطَيِّبُ النَّـكْهَةَ وَ الْفَمَ وَ يُقَوِّى الاَْضْراسَ...

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله با حلوا افطار می ‏كردند و اگر حلوا نبود،

با چيز شيرين ديگر و يا چند دانه خرما و اگر نبود، با آب گرم و می ‏فرمودند:

آب گرم معده و جگر را پاك، دهان را خوشبو و دندان‏ها را تقويت می كند

 

وَقَدْ سَأَلَهُ ابْنُ أَبِى الْعَوْجاءِ: وَلِمَ احْتَجَبَ عَنْهُمْ وَأَرْسَلَ إِلَيْهِمُ الرُّسُلَ؟

وَيْلَكَ وَكَيْفَ احْتَجَبَ عَنْكَ مَنْ أَراكَ قُدْرَتَهُ فى نَفْسِكَ؟ نَشَأَكَ وَلَمْ تَكُنْ

وَكَبَّرَكَ بَعْدَ صِغَرِكَ وَقَوّاكَ بَعَدَ صَعْفِكَ... وَما زالَ يَعُدُّ عَلَىَّ قُدْرَتَهُ الَّتى هِىَ

فى نَفْسِىَ الَّتى لااَدْفَعُها حَتّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيَظْهَرُ فيما بَيْنى وَ بَيْنَهُ؛


در پاسخ ابن ابى العوجاء كه پرسيد: چرا خداوند خود را از مردم در پرده داشت

 و آن گاه پيامبران را سويشان فرستاد؟ فرمودند: واى بر تو كسى كه قدرتش را

در وجود تو نشانت داده چگونه خود را از تو پوشيده داشته است؟ تو را كه

نبودى پديد آورد، كوچك بودى بزرگت كرد، ناتوان بودى توانايت گردانيد...

حضرت پيوسته مظاهر قدرت خدا را كه در وجود من است و نمی ‏توانم

منكرشان شوم برايم برشمرد تا جايى كه خيال كردم بزودى خداوند ميان

من و او ظاهر خواهد شد

 

 

فى قَوْلِهِ تَعالى: (ولَذِكْرُ اللّه‏ِ أَكْبَرُ) ـ : ذِكْرُ اللّه‏ِ عِنْدَ ما أَحَلَّ وَحَرَّمَ؛


درباره آيه «وياد خدا بزرگتر است» ـ : به ياد خدا بودن در هنگام روبه ‏رو شدن

با حلال و حرام.

 

قالَ: أَوْحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ إِلى موسى عليه‏ السلام يا موسى، لاتَنْسَنى

عَلى كُلِّ حالٍ وَلا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ، فَإِنَّ نِسْيانى يُقْسِى الْقُلوبَ،

وَمَعَ كَثْرَةِ الْمالِ كَثْرَةُ الذُّنوبِ
خداى عزوجل به موسى وحى كرد: اى موسى در هيچ حالى مرا فراموش نكن

 و به ثروت زياد شاد نشو، زيرا از ياد بردن من دلها را سخت می ‏كند و  

زیاد شدن ثروت ،زیادی گناه را به همراه دارد.

 

اَلْمُفَوِّضُ أَمْرَهُ إلَى اللّه‏ِ فى راحَةِ الأَبَدِ وَالعَيْشِ الدّائِمِ الرَّغَدِ وَالْمُفَوِّضُ حَقّا

هُوَ الْعالى عَنْ كُلِّ هَمِّهِ دُونَ اللّه‏ِ تَعالى؛
كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت

در زندگى برخوردار است و واگذارنده حقيقى كارها به خدا، كسى است

كه تمام همّتش تنها بسوى خدا باشد.

 

مَنِ اسْتَخارَ اللّه‏َ راضِيا بِما صَنَعَ اللّه‏ُ لَهُ خارَ اللّه‏ُ لَهُ حَتْما؛
هر كس از خدا خير بخواهد و به آنچه خدا خواسته راضى باشد، خداوند حتما

 براى او خير خواهد خواست.

 

مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الحَقَّ مِنَ القُرآنِ لَمْ يَتَنَكَّبِ الفِتَنَ؛
هر كس حقيقت را از طريق قرآن نشناسد، از فتنه ‏ها بركنار نمی آید

 

مَن قَبِلَ اللّه‏ُ مِنْهُ صَلاةً واحِدَةً لَم يُعَذِّبْهُ وَمَن قَبِلَ مِنْهُ حَسَنَهً لَم يُعَذِّبْهُ؛
خداوند از هر كس يك نماز و يا يك كار نيك را قبول كند، عذابش نمی ‏نمايد.

 

 

تَسبيحُ فاطِمَةَ عليهاالسلام فى كُلِّ يَومٍ فى دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ اَحَبُّ اِلَىَّ مِن

صَلاةِ اَلفِ رَكعَةٍ فى كُلِّ يَومٍ؛
تسبيحات فاطمه زهرا عليهاالسلام در هر روز پس از هر نماز نزد من محبوب‏تر از

 هزار ركعت نماز در هر روز است.

 

سَجدةُ الشُكرِ واجِبَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ تُتِمُّ بِها صَلاتَكَ وَتُرضى بِها رَبَّكَ وَ

تُعجِبُ المَلائِكَةَ مِنكَ... ؛
سجده شكر بر هر مسلمانى واجب است، با آن نمازت را كامل و پروردگارت

را خشنود می ‏سازى و فرشتگان را به شگفتى می ‏آورى.

 

 

يُعرَفُ مَن يَصِفُ الحَقَّ بِثَلاثِ خِصالٍ: يُنظَرُ اِلى اَصحابِهِ مَن هُم؟ وَاِلى صَلاتِهِ

كَيفَ هىَ؟ وَفى اَىِّ وَقتٍ يُصَلّيها؟ ؛
كسى كه از حق دَم می ‏زند با سه ويژگى شناخته می ‏شود: ببينيد دوستانش

چه كسانى هستند؟ نمازش چگونه است؟ و در چه وقت آن را می ‏خواند؟ى‏ماند

 

إنّا نَأمُرُ صِبْيانَنا بِتَسْبيحِ فاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلامُ كَما نَأمُرُهُمْ بِالصَّلاةِ فَالْزَمْهُ

فَإنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِىَ؛
ما همان گونه كه فرزندان خود را به نماز وامی داريم به

تسبيح فاطمه عليهاالسلام وادار می ‏سازيم پس به آن پايبند باش

كه هر كس به آن پايبند شود، بدبخت نخواهد شد.

 

 

اَمّا العِلَّةُ فِى الصِّيامِ لِيَسْتَوِىَ بِهِ الغَنىُّ وَالفَقيرُ وذلِكَ لأِنَّ الغَنىَّ لَم يَكُن لِيَجِدَ

مَسَّ الجُوعِ فَيَرحَمَ الفَقيرَ لاَِنَّ الغَنىُّ كُلَّما اَرادَ شَيئا قَدَرَ عَلَيْهِ... ؛
علت روزه گرفتن آن است كه به سبب آن ثروتمند و فقير برابر شوند زيرا

ثروتمند گرسنگى را احساس نكرده تا به فقير رحم كند چرا كه ثروتمند هرگاه

 چيزى بخواهد می ‏تواند فراهم كند... .

 

اَلصَّومُ جُنَّةٌ مِن آفاتِ الدُّنيا وَحِجابٌ مِنْ عَذابِ الآخِرَةِ؛
روزه سپرى است از آفت‏ هاى دنيا و پرده ‏اى است از عذاب آخرت.

 


اَلصَّومُ فَوْهٌ لايَتَكَلَّمُ اِلاّ بِالخَيْرِ؛
روزه ‏دارى (در حكم) دهانى است كه جز به خير سخن نگويد.

 إذا كانَ يَومُ النَّيروزِ فَاغْتَسِل وَ البَسْ أنظَفَ ثِيابِكَ ؛
هرگاه نوروز فرار رسيد ، غسل كن و پاكيزه ‏ترين لباس ‏هايت را بپوش .

وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 172

 

 ما مِن يَومِ نَيروزٍ إلاّ و نَحنُ نَتَوقَّعُ فِيهِ الفَرَجَ لأِنَّهُ مِن أيّامِنا و أيّامِ شِيعَتِنا ؛

هيچ نوروزى‏ نيست مگر آن‏كه ما در آن روز منتظر فرج [ظهور قائم آل ‏محمّدصلى الله عليه وآله]هستيم ؛ چرا كه نوروز از روزهاى ما و شيعيان ما است.
بحارالأنوار ، ج 56 ، ص 92

 

 طوبى‏ لِمَن لَم تُلهِهِ الأمانِيُّ الكاذِبَةُ؛
خوشا بر آن كه آرزوهاى دورغين سرگرمش نكند!
بحارالأنوار، ج 75، ص 280

 

 لِكُلِّ شَي‏ءٍ أساسٌ وأساسُ الإسلامِ حُبُّنا أهلَ البَيتِ؛
هر چيزى را شالوده ‏اى است و شالوده اسلام ، دوستدارى ما اهل بيت ‏است.
المحاسن، ج 1، ص 150

 

 بَكَتِ السَّماءُ عَلَى الحُسَين أربَعينَ يَوماً بالدَّم ؛
آسمان چهل روز بر حسين عليه السلام ، خون گريه كرد .
مناقب آل أبى طالب ، ج 3 ، ص 212

 

 النَّشوَةُ في عَشَرَةِ أشياءَ : المَشىِ و الرُّكُوبِ و الاِرتمِاسِ فِي الماءِ و

النَّظَرِ إلَى الخُضرَةِ . . . ؛
شادابى در ده چيز است : پياده روى ، [اسب‏] سوارى ، آب تنى (شنا) و نگاه كردن به سبزه . . . .
الخصال ، ص 443

 

أنفَعُ الأشياءِ لِلمَرءِ سَبقُهُ النّاسَ إلى عَيبِ نَفسِهِ؛
سودمندترينِ چيز براى مرد ، آن است كه در جستن عيب خويش ‏بر ديگر مردم ، پيشى گيرد.
الكافى، ج 8، ص 243

 

 إعمَل اليَومَ فِي الدُّنيا بِما تَرجُوا بِهِ الفَوزَ فِي الآخِرَةِ؛
امروز در دنيا كارى كن كه به وسيله آن ، اميد رستگارى در آخرت دارى .
تحف العقول، ص 306

 

 يَجِبُ لِلوالِدَينِ عَلَى الوَلَدِ ثَلاثَةُ أشياءَ ؛ شُكرُ هُما عَلى‏ كُلِّ حالٍ و طاعَتُهُما فِيما يأمُرانِهِ و يَنهَيانِهِ عَنهُ في غَيرِ مَعصِيَةِ اللَّهِ و نَصيحَتُهُما فِي السِّرِّ وَ العلانِيَةِ ؛
پدر و مادر را بر فرزند سه حقّ است : در همه حال شكرگزار آنها باشد ؛ در هر چه او را امر و نهى می ‏كنند ، به جز معصيت خدا ، اطاعتشان كند و در نهان و آشكار خيرخواه آنان باشد.
تحف العقول ، ص 322

 

 مَن حَسُنَ بِرُّه بِأهلِهِ زِيدَ في عُمرِهِ؛
هركه با خانواده خود خوش رفتار است ، عمرش بسيار خواهد بود.
الكافى، ج 8، ص 219

 

 و تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِيعَتي الجَنَّةَ بِأجمَعِهِم ؛
همه شيعيان من با شفاعت او (فاطمه معصومه ‏عليها السلام) وارد بهشت خواهند شد .
بحارالأنوار ، ج 75، ص 228

 

 يَخرُجُ قائِمُنا أهَلَ البَيتِ يَومَ الجُمُعَةِ ؛
قائم ما ، خاندان پيامبر ، روز جمعه قيام می كند .
بحار الأنوار ، ج 7 ، ص 59

 

 إنَّ للَّهِ كَرامَةً في عِبادِهِ المُؤمِنينَ في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ ؛
در هر روز جمعه خدا را بر بندگان مؤمنش كرامتى است .
بحارالأنوار ، ج 86 ، ص 226

 

 لاتَطيبُ السُّكنى‏ إلّا بِثَلاثٍ : الهَواءِ الطَّيِّبِ و الماءِ الغَزيرِ العَذبِ و الأرضِ الخَوّارَةِ ؛
سه چيز زندگى را خوش می كند : هواى پاك ، آب فراوان گوارا ، زمين نرم

و سست (آماده زراعت) .
تحف العقول ، ص 320

 

 لَو أدرَكتُهُ لَخَدَمتُهُ أيّامَ حَياتي ؛
اگر او [امام زمان‏ عليه السلام‏] را در يابم ، تمام عمر به او خدمت می كنم .
الغيبه ، نعمانى ، ص 245

 

 إيّاكَ أن تَكونَ مِمَّن يَخافُ عَلَى العِبادِ مِن ذُنوبِهِم ويَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ؛
مبادا از كسانى باشى كه به سبب گناهانِ بندگانِ خدا بر سرنوشت آنان

 بيمناك است ، ولى خود را از سزاى گناه خويش ايمن می داند .
الكافى، ج 8، ص 49

 

 لا يَنبَغي للِمُؤمِنِ أن يُذِلَّ نَفسَهُ ؛
شايسته مؤمن نيست كه خود را خوار كند .
الكافى ، ج 5، ص 63

 

بَرُّوا آباءَكُم يَبَرَّكُم أبناؤُكُم ؛
به پدرانتان نيكى كنيد تا فرزندانتان به شما نيكى كنند .
الكافى، ج 5، ص 554

 

 

مشخصات معصوم نهم: امام هفتم، حضرت کاظم (ع)

 نام: موسی

 

 لقب معروف: عبد صالح، کاظم، باب الحوائج، صابر، امین.

 پدر و مادر: امام صادق (ع) و حمیده.

 وقت و محل تولد: صبح روز یکشنبه، 7صفر سال 128 هجری قمری در روستای ابواء (واقع در بین مکه و مدینه).

 وقت و محل شهادت: 25 رجب سال 183 هـ ق در زندان هارون، در بغداد در سن 55 سالگی، به دستور هارون مسموم شده و به شهادت رسید.

 مرقد: کاظمین ( نزدیک بقداد).

 دوران زندگی: در دو بخش:

1- دوران قبل از امامت، از سال 128 تا 148 هـ ق (20 سال)

2- دوران امامت، از سال 148 تا 183 (35 سال)

 

سخنان گهربار حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام

 المَغبونُ مَن غُبِنَ عُمرُهُ ساعَةً

زيان كار كسى است كه ساعتى از عمرش را زيان كرده باشد .
نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ، ص 123

 

 مَنِ اقتَصَدَ وَقَنَعَ بَقِيَت عَلَيهِ النِّعمَةُ ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عَنهُ النِّعمَةُ؛
هركه ميانه‏ روى كند و قناعت ورزد ، نعمت بر او بپايد و هر كه بی ‏جا مصرف نمايد و زياده‏روى كند ، نعمتش زوال يابد.
تحف ‏العقول، ص 403

 

 إنَّ العاقِلَ لايَكذِبُ و إن كانَ فيهِ هَواهُ ؛
خردمند دروغ نمی ‏گويد ، اگرچه ميل او در آن باشد .
تحف العقول ، ص 391

 

ابن أثير : كانَ يُلقَّبُ بِالكاظِمِ لِأنَّهُ كانَ يُحسِنُ إلى‏ مَن يُسى‏ءُ إلَيهِ ، كانَ هذا عادَتَهُ ؛
[امام كاظم ‏عليه السلام‏] از آن روى «كاظم» ناميده شد كه همواره با كسى كه به او بدى می ‏كرد ، به نيكى رفتار می ‏كرد ؛ اين خوى او بود .
الكامل ، ج 6 ، ص 164

 

اَلسِّواكُ فِى الخَلاءِ يورِثُ البَخَرَ؛

مسواك زدن در توالت، دهان را بدبو می ‏كند.

 

 إيّاكَ أن تَمنَعَ في طاعَةِ اللَّهِ فَتُنفِقَ مِثلَيهِ في مَعصِيَةِ اللَّهِ؛
بپرهيز كه [از صرف مالى‏] در راه طاعت خدا دريغ ورزى ، آن‏گاه ، دوچندانش را در راه معصيت خرج كنى.
تحف العقول، ص 408

 

 رَجَبٌ شَهرٌ عَظيمٌ يُضاعِفُ اللَّهُ فيهِ الحَسَناتَ و يَمحُو فيهِ السَّيِّئاتَ ؛
رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش‏] نيكی ‏ها را در آن دو چندان و گناهان را پاك می ‏كند .
كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 92

 

 اِستَحيُوا مِنَ اللَّهِ في سَرائِرِكُم كَما تَستَحيُونَ مِنَ النّاسِ في عَلانِيَتِكُم؛
از خدا در نهان‏ هاى خويش شرم داريد ، همچنان كه در عيان از مردم ، شرم می‏ كنيد.
تحف العقول، ص 394

 

كانَ يُعرَفُ مَوضِعُ سُجُودِ أبي عَبدِاللَّهِ بِطيبِ رِيحِهِ ؛
سجده گاه امام صادق ‏عليه السلام از بوى خوش آن شناخته می شد .
الكافى ، ج 6 ، ص 511

 

 إنَّ الحَرامَ لا يُنمى‏ وإن نُمِىَ لا يُبارَكُ فيهِ؛
مال حرام افزون نمی ‏گردد و اگر هم افزون گردد بركت نمی ‏يابد.
الكافى ، ج 5، 125

 

 رَجُلٌ مِن أهلِ قُم يَدعُو النّاسَ إلَى الحَقِّ يَجتَمِعُ مَعَهُ قَومٌ كَزُبَرِ الحَديِدِ ؛
مردى از قم مردم را به حق فرا می ‏خواند و گروهى استوار ، چون پاره ‏هاى آهن ، پيرامون او گرد می ‏آيند .
بحار الأنوار ، ج 57 ، ص 216

 

 

مشخصات معصوم دهم: امام هشتم، حضرت رضا (ع)

 نام: علی بن موسی

 

 لقب معروف: رضا، صابر، رضی، وفی.

 پدر و مادر: امام موسی بن جعفر(ع) و نجمه

 وقت و محل تولد: پنجشنبه 11 ذیقعده 128 هـ ق در مدینه.

 وقت و محل شهادت: آخر صفر 203 هجری قمری در سن 55 سالگی، به وسیله مأمون، مسموم و در سناباد نوقان( که امروز یکی از محله های مشهد است) به شهادت رسید.

 مرقد: مشهد مقدس (یکی از شهرهای بزرگ ایران)

 دوران زندگی: در سه بخش:

1- دوران قبل از امامت، 35 سال(148 تا 183 هـ ق)

2- دوران امامت، 17 سال در مدینه.

3- دوران امامت سه سال در خراسان که حساس ترین دوره زندگی اجتماعی و سیاسی آن حضرت در این سه سال بود.

 

سخنان گهربار از امام رضا علیه السلام

سه ويژگى برجسته مومن

لايكـون المـؤمـن مـومنـاً حتـى تكـون فيه ثلاث خصـال : 1 ـ سنة من ربّه. 2 ـ و سنة من نبيّه. 3 ـ و سنة من وليّه. فـاما السنة مـن ربه: فكتمان سـره. و امـا السنة من نبيه فمـداراة الناس. و امـا السنة مـن وليه فـالصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء.(1)

مـؤمـن , مـؤمـن واقعى نيست, مگـر آن كه سه خصلت در او بـاشــ د: سنتـى از پـروردگـارش، سنتـى از پيـامبـرش و سنتـى از امـامـش.

اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پيغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر كردن در زمان تنگدستـى و پريشان حالى است.

پـاداش نيكـى پنهانـى و سزاى افشـا كننـده بـدى

الـمستتر بـالـحسنة يـعـدل سبعين حسنة, و المذيع بالسيئة مخذول, و المستتر بالسيئة مغفور له.(2)

پنهان كننده كار نيك (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است, و آشكاركننده كار بد سـرافكنـده است, و پنهان كننـده كـار بـد آمـرزيـده است.

نظافت

من اخلاق الانبياء التنظف.(3)

از اخلاق پيـامبـران, نظافت و پـاكيزگــ ى است.

امين و اميـن نمـا

لـم يخنك الاميـن و لكـن ائتمنت الخــ ائن.(4)

امين به تو خيانت نكرده (و نمى كند) و ليكن (تو) خائن را امين تصور نموده اى .

مقام برادر بزرگتر

الاخ الاكبر بمنزلة الاب.(5)

برادر بزرگتر به منزله پدر است.

دوست ودشمن هر كس

صديق كل امرء عقله و عدوه جهله.(6)

دوست هركس عقل او, و دشمنش جهل اوست.

دوستى با مردم

التودد الى الناس نصف العقل.(7)

دوستى با مردم, نيمى از عقل است.

بدى قيل و قال

ان الله يبغض القيل والقـال واضـاعة المـال و كثـرة السـؤال.(8)

بدرستى كه خداوند, داد وفرياد وتلف كردن مال و پرخواهشى را دوشمن مى دارد.

ويژگيهاى دهگانه عاقل

لا يتـم عقل امـرء مسلـم حتـى تكون فيه عشر خصـال : الخيــ ر منـه مـأمــ ول. و الشر منه مأمـون. يستكثر قليل الخير من غيره, و يستقل كثير الخير مـن نفسه. لا يسأم من طلب الخـوائج اليه, و لا يملّ مـن طلب العلـم طول دهره. الفقر فى الله احب اليه من الغنى و الذل فى الله احب اليه مـن العز فى عدوه. و الخمـول اشهى اليه من الشهرة. ثـم قال (ع): العاشرة و ما العاشرة؟ قيل له: ما هى ؟ قال(ع): لايرى احدا الا قال: هو خير منى و اتقى .(9)

عقل شخص مسلمـان تمـام نيست, مگر ايـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد:

1 ـ از او اميد خير باشد.

2 ـ از بدى او در امان باشند.

3 ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد.

4 ـ خير بسيار خود را اندك شمارد.

5 ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود.

6 ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.

7 ـ فقـر در راه خـدايـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــ د.

8 ـ خـوارى در راه خـدايـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــ د.

9 ـ گمنـامـى را از پـرنـامـى خـواهـانتـر بـاشـد.

10 ـ سپس فـرمـود: اما دهمى ! و چيست دهمى ؟ به او گفته شـد: چيست؟ فـرمـود: احـدى را ننگـرد جز ايـن كه بگـويـد او از مـن بهتـر و پـرهيزكـارتـــر است.

نشانه سفله

سئل الـرضـا (ع) عن السفلة؟ فقـال (ع): من كان له شى ء يلهيه عن الله.(10)

از امام رضا(ع) سوال شد: سفله كيست؟

فـرمـود: آن كه چيزى دارد كه از (يـاد) خـدا بـازش دارد.

ايمان, تقوا و يقين

ان الايمان افضل من الاسلام بدرجة, والتقـوى افضـل مـن الايمان بدرجة و لم يعط بنوآدم افضل من اليقين.(11)

ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان است و به فـرزنـد آدم چيزى بـالاتـر از يقيـن داده نشده است.

ميهمانى ازدواج

مـن السنة اطعام الطعام عند التزويج.(12)

اطعام و ميهمـانـى كـردن بـراى ازدواج از سنت است.

صله رحم با كمترين چيز

صل رحمك و لـو بشربة من ماء و افضل مـا توصل به الـرحـم كف الاذى عنها.(13)

پيوند خـويشـاوندى را برقرار كنيد گر چه با جرعه آبى باشد, و بهترين پيوند خـويشـاونـدى ,خـوددارى از آزار خـويشـاونـدان است.

سلاح پيامبران

عن الـرضـا(ع) انه كـان يقـول لاصحـابه: عليكم بسلاح الانبياء فقيل: و ما سلاح الانبياء؟ قال: الدعاء.(14)

حضـرت رضا (ع) هميشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پيامبران! گفته شـد : اسلحه پيـامبـران چيست؟ فـرمـود: دعا.

نشانه هاى فهم

ان من علامات الفقه: الحلم و العلم , و الصمت باب من ابواب الحكمة. ان الصمت يكسب المحبة, انه دليل على كل خير.(15)

از نشانه هاى ديـن فهمـى , حلـم و علم است, و خاموشى درى از درهاى حكمت است. خـامـوشـى و سكـوت, دوستـى آور و راهنمـاى هـر كـار خيرى است.

گوشه گيرى وسكوت

يأتـى علـى الناس زمـان تكون العافية فيه عشرة اجزاء: تسعة منها فى اعتزال الناس و واحد فى الصمت.(16)

زمانى بر مردم خواهد آمد كه درآن عافيت ده جزء است كه نه جزء آن در كناره گيرى از مردم و يك جزء آن در خاموشى است.

حقيقت توكل

سئل الـرضـا(ع) : عن حـد التـوكل؟ فقـال(ع): ان لاتخـاف احـدا الاالله.(17)

از امام رضا (ع) از حقيقت تـوكل سـوال شـد. فرمـود: اين كه جز خدا از كسـى نترسى .

بدترين مردم

ان شـر النـاس مـن منع رفـده و اكل وحـده و جلـد عبـده.(18)

به راستـى كه بـدترين مردم كسى است كه يارى اش را (از مردم) باز دارد و تنها بخورد و زير دستش را بزند.

زمامداران را وفايى نيست

ليـس لبخيل راحة, و لا لحسـود لذة و لا لملـوك وفـاء ولا لكذوب مــ روة.(19)

بخيل را آسايشى نيست و حسود را خوشى و لذتى نيست و زمامدار را وفايى نيست و دروغگو را مروت و مردانگى نيست .

دست بوسى نه

لا يقبل الـرجل يـد الـرجل , فـان قبلة يـده كـالصلاة له.(20)

كسى دست كسى را نمى بوسد, زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست.

حسن ظن به خدا

احسـن الظن بالله, فان من حسـن ظنه بالله كان عنـد ظنه و من رضى بالقليل من الرزق قبل منه اليسير من العمل؛ و من رضى باليسير من الحلال خفت موونته و نعم اهله و بصره الله دار الدنـيا و دواءهـا واخـرجه منها سـالما الى دارالسلام.(21)

به خداوند خوشبين باش, زيرا هر كه به خدا خوشبين باشد, خدا با گمان خـوش او همراه است, و هر كه به رزق و روزى اندك خشنود باشد, خـداوند به كردار اندك او خشنود باشد , و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشـد, بارش سبك و خانـواده اش در نعمت باشد و خـداوند او را به دنيا و دوايـش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دارالسلام بهشت رساند.

اركان ايمان

الايمان اربعة اركان: التـوكل على الله, و الرضا بقضاء الله و التسليم لامـر الله, والتفويض الى الله.(22)

ايمان چهار ركن دارد:

1 ـ توكل برخدا

2 ـ رضا به قضاى خدا

3 ـ تسليم به امر خدا

4 ـ واگذاشتن كار به خدا.

بهترين بندگان خدا

سئل عليه السلام عن خيـار العبـاد؟ فقــ ال(ع): الذيـن اذا احسنوا استبشروا, و اذا اساؤوا استغفروا و اذا اعطوا شكـروا, و اذا ابتلوا صبروا, و اذا غضبوا عفوا.(23)

از امام رضـا(ع) دربـاره بهتـريـن بنـدگـان سـوال شـد.

فـرمـود: آنان كه هر گاه نيكـى كنند خـوشحال شوند, و هرگاه بدى كنند آمرزش خـواهند, و هر گاه عطا شـوند شكر گزارند و هر گاه بلا بينند صبر كنند, وهر گاه خشم كنند در گذرند.

تحقير فقير

مـن لقى فقيـرا مسلما فسلم عليه خلاف سلامه على الاغنياء لقى الله عزوجل يـوم القيامه وهو عليه غضبان.(24)

كسى كه فقير مسلمان را ملاقات نمايد و بر خلاف سلام كردنش بر اغنيا بر او سلام كنـد, در روز قيامت در حالـى خـدا را ملاقات نمايـد كه بـر او خشمگيـن بـاشـد.

عيش دنيا

سئل الامام الرضا(ع): عن عيش الدنيا؟ فقال: سعة المنزل و كثرة المحبين.(25)

از حضرت امام رضا (ع): دربـاره خـوشـى در دنيـا سـوال شـد.

فـرمود: وسعت منزل و زيادى دوستان.

آثار زيانبار حاكمان ظالم

اذا كذب الولاة حبس المطر, و اذا جار السلطان هانت الدوله, و اذا حسبت الزكوة ماتت المواشى .(26)

زمانـى كه حاكمان دروغ بگويند باران نبارد, و چون زمامدار ستم ورزد, دولت, خـوار گردد. و اگر زكات امـوال داده نشود چهار پايان از بين روند.

رفع اندوه از مومن

مـن فـرج عن مـومـن فـرج الله عن قلبه يـوم القيمه.(27)

هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نمايد خداوند در روز قيامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.

بهترين اعمال بعد از واجبات

ليـس شـى ء مـن الاعمـال عنـد الله عزوجل بعد الفـرائض افضل من ادخـال السرور على المؤمن.(28)

بعد از انجام واجبات, كارى بهتر از ايجاد خـوشحالى براى مومن, نزد خداوند بزرگ نيست.

سه چيز وابسته به سه چيز

ثلاثة موكل بها ثلاثة: تحامل الايام على ذوى الادوات الكاملة و استيلاء الحـرمان علـى المتقـدم فى صنعته, و معاداة العوام على اهل المعرفة.(29)

سه چيز وابسته به سه چيز است:

1 ـ سختـى روزگـار بـر كسـى كه ابزار كـافـى دارد,

2 ـ محـروميت زيـاد بـراى كسـى كه در صنعت عقب مـانـده بـاشـد,

3 ـ دشمنى مردم عوام با اهل معرفت.

ميانه روى و احسان

عليكم بالقصد فى الغنى و الفقر, و البر من القليل و الكثير. فان الله تبارك و تعالـى يعظم شقة التـمرة حتـى يـاتـى يـوم القيمة كجبل احـد.(30)

بر شما باد به ميانه روى در فقـر و ثروت, ونيكى كردن چه كم و چه زياد, زيرا خـداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگ نمايـد كه ماننـد كـوه احد باشد.

ديدار و اظهار دوستى با هم

تزاوروا تحـابـوا و تصـافحـوا و لا تحـاشمـوا.(31)

به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيد و دست يكديگر را بفشاريد و به هم خشم نگيريد.

راز پوشى در كارها

عليكـم فى اموركـم بالكتمان فـى امور الدين و الدنيا فانه روى (( ان الاذاعه كفر)) و روى (المذيع و القاتل شريكان) و روى (ما تكتمه مـن عدوك فلا يقف عليه وليك).(32)

بـر شمـا بـاد به راز پـوشـى در كـارهـاتـان در امـور ديـن و دنيـا. روايت شده كه (افشاگرى كفر است) و روايت شده (( كسى كه افشاى اسرار مـى كند با قاتل شـريك است)) و روايت شـده كه (( هـر چه از دشمـن پنهان مـى دارى , دوست تو هم بر آن آگاهى نيابد)).

پيمان شكنى و حيله گرى

لا يعدم المـرء دائرة السـوء مع نكث الصفقة , و لا يعدم تعجيل العقــ وبه مع ادراء البغى .(33)

آدمى نمى تـواند از گردابهاى گرفتارى با پيمان شكنى رهايى يابد, و از چنگال عقـوبت رهـايـى نـدارد كسـى كه بـا حيله به ستمگـرى مـى پــ ردازد.

برخورد مناسب با چهار گروه

اصحب السلطان بـالحذر, و الصـديق بـالتـواضع, و العدو بـالتحـــرز و العامة بالبشـر.(34)

با سلطان و زمامـدار با تـرس و احتياط همراهى كن , و با دوست با تواضع و با دشمـن بـا احتيـاط, و بـا مـردم بـا روى خـوش

 

 

مشخصات معصوم یازدهم: امام نهم، حضرت جواد (ع)

 نام: محمد

 

 لقب معروف: جواد، تقی.

 پدر و مادر: حضرت رضا(ع) و خیزران.

 وقت و محل تولد: نهم یا پانزدهم رمضان سال 195، یا 10 رجب سال 195 در مدینه.

 وقت و محل شهادت: آخر ذیغعده سال 220(یا 225) هجری قمری در سن 25 سالگی بر اثر زهری که به دستور معتصم عباسی، توسط ام الفضل، همسر آن حضرت(دختر مأمون) به او رسید، در بغداد به شهادت رسید.

 مرقد: شهر کاظمین نزدیک بغداد.

 دوران زندگی: در دو بخش:

1- دوران قبل از امامت، 7 سال.

2- دوران امامت، 17 سال، که مصادف بود با حکومت دو طاغوت مرموز، مأمون و معتصم(هفتمین و هشتمین خلیفه عباسی)

 

سخنان گهربار حضرت امام محمد تقی علیه السلام

 لَيسَ حُسنُ الجوارِ كَفَّ الأذى‏ ولكِن حُسنُ الجَوارِ الصَّبرُ عَلَى الأذى‏؛
خوشْ‏ همسايگى تنها خوددارى از آزار دادن همسايه‏ نيست ،

بلكه شكيبايى بر آزار ديدن از همسايه‏ است.
تحف ‏العقول ،ص 409

 مَن زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ؛
هر كس او(یعنی حضرت معصومه (س) ) رابا شناخت زيارت كند بهشت پاداش او خواهد بود.
بحارالأنوار ، ج 102، ص 266

 تَأخيرُ التَّوبَةِ اغْترارٌ؛
به تأخير انداختن توبه ، فريبْ‏خوردگى است.
الإرشاد ، ج 2، ص 205

 الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ ؛
اعتماد به خدا بهاى هر چيز گران بها است ، و نردبانى به سوى هر بلندايى .
بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 364

 قَد عاداكَ مَن سَتَرَعَنكَ الرُّشدَ اتِّباعاً لِما تَهواهُ ؛
آن كه براى پيروى از هوس تو ، راه پيشرفت را از تو پنهان كند ، با تو دشمنى كرده است .
بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 364

إعلَم أنَّكَ لَن تَخلُوَ مِن عَينِ اللَّهِ فَانظُر كَيفَ تَكونُ؛
بدان كه از ديده خدا پنهان نيستى . پس بنگر كه چگونه ‏اى.
تحف العقول ، ص 454

 

 

مشخصات معصوم دوازدهم: امام دهم، حضرت هادی (ع)

 نام: علی

 

 لقب معروف: هادی، نقی.

 پدر و مادر: حضرت جواد(ع) و سمانه.

 وقت و محل تولد: 15ذیحجه سال 212 هـ ق در روستای صریا،نزدیک مدینه

 وقت و محل شهادت: سوم رجب سال 254 در سن 41 سالگی در شهر سامرا بر اثر زهری که با دسیسه معتز(سیزدهمین خلیفه عباسی) توسط معتمد عباسی به آن حضرت خوراندند به شهادت رسید.

 مرقد: شهر سامرا واقع در عراق.

 دوران زندگی: در سه بخش:

1- دوران قبل از امامت، 8 سال.

2- دوران امامت، در زمان خلفای قبل از متوکل دوازده سال( از سال 220 تا 232 هجری قمری)

3- دوران امامت در سخت ترین شرایط در زمان خلافت پانزده ساله دیکتاتوری متوکل( دهمین خلیفه عباسی) و سپس خلفای بعدی که عبارت بودند از: منتصر، المستعین، و المعتز. آن حضرت حدود33سال امامت کرد.

 

سخنان گهربار امام علی النقی علیه السلام

 مَن يَزرَع خَيراً يَحصُد غِبطَةً و مَن يَزرَع شَرّاً يَحصُد نَدامَةً
هر كه بذر خوبى بكارد ، شادمانى دروکند و هر كه تخم بدى بيافشاند، پشيمانى ‏درومی کند .
بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 373

 اَلمُؤمِنُ يَحتاجُ إلى تَوفيقٍ مِنَ اللَّهِ و واعِظٍ مِن نَفسِهِ وقَبولٍ مِمَّن يَنصَحُهُ
مؤمن ، نيازمندِ توفيق از جانب خداوند و اندرز دادن به خويش و پذيرش اندرز از كسى است

كه پندش می ‏دهد.
تحف العقول، ص 457

 لاتَطلُب الصَّفا مِمَّن كَدرتَ عَلَيهِ و لَا الوَفاءَ لِمَن غَدَرتَ بِهِ
از كسى كه رابطه ‏ات را با او گسسته ‏اى صميميّت مخواه و از كسى كه به او وفا نكرده ‏اى ، وفا طلب مكن .
بحار الأنوار، ج 75، ص 37

 إنَّ اللَّهَ إذا أرادَ بِعَبدٍ خَيراً إذا عُوتِبَ قَبِلَ
چون خداوند خير بنده‏ اى را بخواهد ، هرگاه [آن بنده‏] مورد گلايه واقع ‏شود ، بپذيرد.
تحف ‏العقول، ص 481

 العُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ ، داعٍ إلَى الغَمطِ والجَهلِ
خودپسندى، آدمى را از دانش‏جويى باز می ‏دارد و به ‏ناسپاسى وانكار حق، می ‏خواند.
بحار الأنوار، ج 69، ص 199

 مَن جَمَعَ لَكَ وُدَّهُ ورَأيَهُ فَاجمَع لَهُ طاعَتَكَ
هر كه تمامت دوستى خود را براى تو فراهم آورْد ، تو نيز تمامت طاعت خود را برايش فرآهم آور .تحف العقول، ص 483

عبد اللَّه بن المبارك :

و كانَ [الإمامُ الهادي‏ عليه السلام‏] أطيَبَ النّاسِ بَهجَةً و أصدَقَهُم لَهجَةً  
امام هادى خوش‏روترين و راست‏گوترين مردم بود .
مناقب آل أبى طالب ، ج 3 ، ص 338

 اُذكُر حَسَراتِ التَّفريطِ بِأخذ تَقديمِ الحَزمِ  
حسرت كوتاهى كردن را با پيشه كردن دور انديشى ، ياد كن .
بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 370

 

 

مشخصات معصوم سیزدهم: امام یازدهم، حضرت حسن عسگری (ع)

 نام: حسن

 

 لقب معروف: عسگری، ابن الرضا(ع)و سراج

 پدر و مادر: حضرت هادی و سلیل(سوسن، حدیث)

 وقت و محل تولد: روز جمعه هشتم ربیع الثانی یا 24 ربیع الاول سال 232 هجری قمری در مدینه.

 وقت و محل شهادت: هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری به دسیسه معتمد(چهردهمین خلیفه عباسی) در شهر سامرا و در سن 28 یا 29 سالگی به شهادت رسید.

 مرقد: شهر سامرا واقع در عراق.

 دوران زندگی: در سه بخش:

1- دوران قبل از امامت، 22 سال.

2- دوران امامت، در زمان خلفای قبل از متوکل دوازده سال( از سال 220 تا 232 هجری قمری)

3- دوران امامت 6سال از سال 254 تا 260 هجری قمری آن حضرت همواره تحت نظر و در زندان طاغوتهای عصر خود بود و سرانجام با زهر جفا به شهادت رسید.

 

سخنان گهربار حضرت امام حسن عسگری علیه السلام

 ما تَرَكَ الحَقَّ عَزيزٌ إلّا ذَلَّ ولا أخَذَ بِهِ ذَليلٌ إلّا عَزَّ؛
هيچ عزّتمندى حق را ترك نكند ، مگر آن كه خوار شود ،

و هيچ خوارى به ‏حق نگرايد ، مگر آن‏كه عزّت يابد.
تحف ‏العقول، ص 484

 ما أقبَحَ بِالمُؤمِنِ أن تَكونَ لَهُ رَغبَةٌ تُذِلُّهُ ؛
چه زشت است براى مؤمن كه خواسته ‏اى داشته باشد كه او را به خوارى كشاند .
تحف العقول ، ص 489

 إيّاكَ وَالإذاعَةَ وطَلَبَ الرِّئاسَةِ فَإنَّهُما يَدعُوانِ إلَى الهَلَكَةِ؛
از افشاى اسرار و رياست ‏جويى بپرهيز ؛ زيرا اين دو به هلاكت كشانند.
الخرائج و الجرائح ، ج 1، ص 450

 

 

مشخصات معصوم چهاردهم: امام دوازدهم، حضرت مهدی (ع)

 

 

(سرداب مقدس محل غیبت امام زمان)

 نام: محمد (همنام پیامبر)

 لقب معروف: مهدی، موعود، امام عصر، صاحب الزمان، بقیه الله و...

 پدر و مادر: امام حسن عسگری(ع) و نرجس.

 وقت و محل تولد: روز 15 شعبان سال 255 یا 256 هجری قمری. در سامرا متولد شد و حدود پنج سال تحت کفالت پدر به طور مخفی بود.

دوران زندگی: در چهار بخش:

1- دوران کودکی حدود پنج سال تحت سر پرستی پدر و در پشت پرده خفاء، تا از گزند دشمنان محفوظ بماند و هنگامی که در سال 260 پدرش شهید شد مقام امامت به او محول گردید.

2- غیبت صغری از سال 260 هـ ق شروع شد و در سال 329 که حدود 70 سال می شود پایان یافت.(اقوال دیگری نیز گفته شده است)

3- غیبت کبری که از سال 329 شروع شد و تا وقتی که خدا بخواهد و ظهور کند ادامه خواهد یافت.

4- دوران درخشان ظهور آن حضرت و حکومت جهانی او.

سخنان گهربار حضرت مهدی علیه السلام

 كان [الإمامُ العَسكَري‏ عليه السلام‏] نُوراً ساطِعاً و قَمَراً زاهِراً

 اختارَ اللَّهُ لَهُ ما عِندَهُ فَمَضى‏ عَلى‏ مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ
پدرم امام عسگری علیه السلام نورى فروزان و ماهى درخشان بود

كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد .

او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود .
كمال الدين و تمام النعمه ، ص 511

 أمّا وَجهُ الاِنتفاعِ بِي في غَيبَتي فَكَالاِنتِفاعِ بِالشَّمسِ إذا غَيَّبَها عَنِ الأبصارِ السَّحابُ ؛
چگونگى بهره‏ مندى از وجود من در دوران غيبتم ، همچون بهره ‏اى است كه

از خورشيد می ‏برند ، آن‏گاه كه ابر آن را از ديدگان نهان می ‏كند .
الغيبه ، طوسى، ص 292

أنَا الَّذي أملأَُها عَدلاً كَما مُلِئَت جَوراً ؛
منم كه زمين را از عدالت لبريز می ‏كنم ، چنان كه از ستم آكنده است .
الخرائج والجرائح ، ج 2 ، ص 785

 إنَّ الأرضَ لا تَخلُو مِن حُجَّةٍ إمّا ظاهِراً و إمّا مَغمُوراً ؛
زمين از حجّتى آشكار يا نهان خالى نيست .
كمال الدّين و تمام النعمه ، ج 2 ، ص 511

 لِيَعمَل كُلُّ امْرِءٍ علَى‏ ما يُقَرَّبُ مِن مَحَبَّتِنا ؛
هر يك از شما بايد كارى كند كه با آن به محبّت ما نزديك شود .
تهذيب الأحكام ، ج 1، ص 38

 أكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم ؛
براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد ، كه فرج من فرج شما نيز هست .
كمال الدّين و تمام النعمه ، ص 485

 إجعَلوا قَصدَكُم إلَينا بِالمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الواضِحَةِ ؛
گرايش خود را به ما ، با دوست داشتن سنّت روشن همراه كنيد .
الغيبه، نعمانى ، ص 286

 إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَى‏ءٌ مِن أخبارِكُم ؛
ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست .
بحار الأنوار ، ج 53 ، ص 175

 ما اُرغِمَ أنفُ الشَّيطانِ بِشَى‏ءٍ مِثلِ الصَّلاةِ ؛
هيچ چيز مانند نماز ، بينى شيطان را به خاك نمی ‏مالد .
بحار الأنوار ، ج 53 ، ، ص 182

 

منبع: http://www.s-a-khatami.com


 

معرفی برخی از شهدای ورنکشی

 

 

 

 

 

 

شهید عبدالله صمدی ورنکش

تاریخ تولد :1344/7/21
تاریخ شهادت :1364/1/21

محل شهادت : دارخوین (جاده اهواز-آبادان)
محل آرامگاه :گلزار شهدای امامزاده علی اکبر(ع)-چیذر

 

 

 

 

 

نام:شاپور

نام خانوادگی:سلطانی

نام پدر:سیف علی

تارخ ولادت:1348/8/4

تاریخ شهادت:1367/1/9

محل شهادت:

محل مزار:میانه-ترکمنچای-روستای ورنکش

 

 

در چهارم آبان ماه سال 1348 در تکرار نامکرر آواز پاییز کودکی در روستای ورنکش از توابع شهرستان میانه دیده به جهان گشود که نامش را شاپور گذاشتند. او در خانواده ای فقیر اما مؤمن و متعهّد و پای بند به احکام اسلامی زندگی را آغاز کرد. شش ساله بود که قدم در راه کسب علم و دانش گذاشت و همراه تحصیل، در کار دامداری کمک حال خانواده شد. بعد از اتمام دوره ی ابتدایی عشق به ادامه ی تحصیل به دلیل نبودن مدرسه ی راهنمایی در روستا او را راهی بندر ترکمن کرد.
شاپور در کنار درس و فعالیت های درسی و کار بنایی، به کمک برادر می شتافت تا هم کمک حال او باشد و هم هزینه ی تحصیل خود را پیدا کند. کودکی بیش نبود که آرزوی آموزگار شدن بر دلش نشست. بارها و بارها محو در رؤیای آموزگاری، جذبه ی حضور در کلاس و بودن با دانش آموزان وجودش را پر کرد.
او آرزو داشت تا به فرزندان محروم میهن خصوصاً کودکان محروم روستا خدمت کند و آن ها را با باغ سبز علم و معرفت آشنا سازد. همین عشق او را بعد از اتمام دوره ی راهنمایی برای ثبت نام در دانشسرای تربیت معلم به بستان آباد کشاند.
مسجد خانه ی دوم او بود و شاپور در کلاس هاي قرآن و مراسم مذهبی حضوری فعال داشت و بیشتر اوقات فراغتش به مطالعه ی کتب مذهبی می گذشت. وی برای تشکیل کتابخانه در مسجد روستا زحمت فراوان کشید و کتاب هایی که او به کتابخانه اهدا کرده، هنوز هم به یادگار مانده است. اخلاق خوب، شجاعت و فروتنی، مهربانی و صبوری او را از دیگران ممتاز می کرد.
هم زمان با تحصیل در دانشسرای تربیت معلم، تحولات فکری و روحی خاصی در او پدید آمد. وی همیشه برادران و خواهران خود را به نماز اول وقت و پرهیز از دروغ و غیبت و بدگویی از دیگران توصیه می کرد.
شاپور پله های به خدا رسیدن را به پای دل می رفت تا این که در سال 1366 عازم جبهه شد و بعد از هفت ماه حضور در جبهه در تاریخ نهم فروردین ماه 1367 در سنّ نوزده سالگی بر اثر بمباران شیمیایی در منطقه ی حلبچه هنگام عملیات والفجر 10 به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد.

نقل از پایگاه  یادگاه

منبع:http://varankesh.blogfa.com

 

 

 

 

 

نام:محمدرضا

نام خانوادگی:سلطانی ورنکشی

فرزند:محرم

تاریخ تولد:1351/09/19

تاریخ شهادت:1370/10/10

محل شهادت:پایگاه قلعه سنگی مریوان

محل مزار:گلزار شهداء بهشت زهرا تهران

 

 

 

 

شهید رحیم حسن پور متولد 1335 در یک خانواده مذهبی در روستای ورنکش متولد گردید و تا ششم ابتدایی در این روستا تحصیل نمود پس از ترک تحصیل همراه پدر به آهنگری مشغول گردید در سال 56 به خدمت سربازی اعزام گردیدپس از خدمت ازدواج نمود پس از انقلاب در کمیته های انقلاب فعالیت نمود .

 

پس از آغاز جنگ تحمیلی در آذر ماه 59 به جبهه اعزام و در عملیات های مختلف شرکت نمود.

 

در این ایام بعنوان تدارکاتچی ،راننده آمبولانس و راننده قایق بودکه در عملیات خیبر زحمات زیادی متحمل شد.و نهایتا در عملیات بدر در حین حمل مجروحین و شهدا بدرجه رفیع شهادت نایل شد .پیکر پاکش در وادی رحمت تبریز آرام گرفت.

 

از خصوصیات بارز شهیدحضور فعال در مساجد و پایگاهها و کمک به افراد بی بضاعت بود

 

سه فرزند شامل 2 دختر و 1 پسر از شهید به یادگار مانده و ضمنا شهید رحیم مدتی هم در صدا و سیمای مرکز آذربایجان به عنوان مسئول حراست مشغول بود.یادش گرامی باد

منبع:http://varankesh.blogfa.com

 

 

 

 

 

محل شهادت:شلمچه

شهید رضا در سال 1348 در یک خانواده مذهبی متولد شد در سال 53 به همراه برادر بزرگ خود حاج حسن حسن پور به آبادان عزیمت ودر سال 56 در کلاس اول ثبت نام مینماید در آذر همان سال به دنبال انتقال کاری برادر خود که در پالایشگاه مشغول بود به تبریزرفته ودر مدرسه سلمان فارسی کوچه باغ تبریز ثبت نام مینماید ودر دبیرستان فردوسی تبریز به ادامه تحصیل میپردازددر سال 63 با وجود تحصیل در جبهه های جنگ حاضر میشود در عملیات های بدر، والفجر 8 ،عملیات فاو و کربلای 1 تا 5 شرکت میکند ودر عملیات کربلای 5 به درجه رفیع شهادت نایل می آید (65/10/29)

در گردانهای امام حسین و امام سجاد علیهماالسلام سمت هایی داشته که بعدا توسط همرزمان معلوم گردیده.

نسبت به سن خود بصیرت بالایی داشت و به مسایل اعتقادی توجه ویژه ای داشت برادر بزرگش حاج حسن که خود فردی خدا جوی و از عاشقان اهلبیت علیهم السلام می باشد خاطره ای در خور تفکر دارد :

در یکی از سفرهای حج نسبت به کارهای اداری و دفتر کارم به رضا سفارشی داشتم که در جواب گفت شما به فکر آخرت خود هستید و من هم به فکر آخرت خودم  ، در بازگشت  شاهدحضور برادر خود در جبهه و سپس  شاهدشهادتش شدم . روحش شاد و یادش گرامی باد.

منبع:http://varankesh.blogfa.com

 قسمتی از وصیت نامه شهید رضا حسن پور

منبع:http://varankesh.blogfa.com

 

 

 

 

 

نام:ابراهیم شمس ورنکشی

 تاریخ ولادت:1346/3/4

نام پدر:قردشعلی

تاریخ شهادت:1365/11/12

محل شهادت:میانه

محل مزار:میانه-ترکمنچای-روستای ورنکش

 

 

 

 

 

نام:بهرام

نام خانوادگی:اسمعیلی ورنکشی

فرزند:عباداله

تاریخ تولد:1352/10/19

تاریخ شهادت:1371/04/03

محل شهدات:زاهدان

محل مزار:گلزار شهداء بهشت زهرا تهران

 

 

 

 

نام: کریم

نام خانوادگی:نوروزی ورنکشی

فرزند: عزیزاله

تاریخ تولد:1338/09/02

تاریخ شهادت:1361/02/03

محل شهادت:خرمشهر

محل مزار:امامزاده علی اکبر(ع) چیذر

 

 

 

 

 

نام:ولی

نام خانوادگی:عابدی ورنکش

 تاریخ ولادت:1341/5/4

نام پدر:عبدالرزاق

تاریخ شهادت:1359/8/10

محل شهادت:سرپل ذهاب

محل مزار:گلزار شهداء بهشت زهرا تهران

 

 

 

 

نام:علی

نام خانوادگی:حسن زاده

تاریخ ولادت:1344

نام پدر:اروجعلی

تاریخ شهادت:1365/6/27

محل شهادت:

محل مزار:میانه-ترکمنچای-روستای ورنکش

 

 

 

 

نام:حسين

نام خانوادگی:نجف زاده

فرزند:عباسعلي

تاريخ ولادت:1348

تاريخ شهادت:1369/7/8

محل شهادت:گيلانغرب

 

 

 

 


 

نام:محمد علي

نام خانوادگی:اسماعيلي

فرزند:حسين

تاريخ ولادت:1347

تاريخ شهادت:1367/3/21

محل شهادت:دشت ذهاب

 

 

 

 

 

نام:ملكعلي

نام خانوادگی:اسماعيلي

فرند:نصرت اله

تاريخ ولادت:1342

تاريخ شهادت:1363/6/1

محل شهادت:پيرانشهر

 

 

 

 

 

نام:سلمان

نام خانوادگی:سلطاني

فرزند:

تاريخ ولادت:1340

تاريخ شهادت:1361/5/10

محل شهادت:بوكان

 

 

دانلود نماهنگ شهدای دانشجو

 

 

 

 

 

 

نام:قربان

نام خانوادگی: رشیدی ورنکشی

تاریخ ولادت:1347/2/2

نام پدر:خان حسین

محل تولد:میانه

رشته تحصیلی:عمران

تاریخ شهادت:1367/3/29

محل شهادت :شلمچه

محل اعزام:دانشگاه صنعتی امیر کبیر(پلی تکنیک تهران)

محل مزار:گلزار شهداء بهشت زهرا تهران

 

ديدار جمعي از دانشگاهيان اميركبير با خانواده شهيد قربان رشيدي ورنكش

معاونت فرهنگي جهاددانشگاهي واحد صنعتي اميركبير با همكاري اداره كل شاهد و ايثارگران در راستاي برنامه ديدار از خانواده‌هاي معظم و معزز شهداي دانشجوي دانشگاه صنعتي اميركبير، اين‌بار از خانواده محترم شهيد قربان رشيدي ورنكش دانشجوي دانشكده مهندسي عمران و محيط زيست در روز دوشنبه 5 دي ماه ديدار نمودند ، در اين ديدار نمايندگاني از دفتر شاهد و ايثارگر و تعدادي از دانشجويان هيئت رهروان شهدا مسئولين جهاددانشگاهي را همراهي نمودند.
حضور دانشگاهيان در منزل شهيد با استقبال بسيار زياد خانواده شهيد قرارگرفت. برادر شهيد ضمن خوش آمدگويي و ابراز خشنودي از حضور دانشجويان و مسئولين، اين عمل خداپسندانه را ستود. ابتدا آقای مهندس آهنگر معاون فرهنگی واحد ضمن ابراز خرسندي از حضور در اين محفل معنوي سخناني از سابقه اين ديدارها ايراد نمودند. وي گفت هدف از برگزاری این دیدارها را آشنایی دانشجویان با هدف مقدس این شهیدان و آشنایی با واژه شهید و شهادت است.
آقای مهندس آهنگر از برادر شهید خواستند تا در مورد این شهید بزرگوار توضیحاتی بدهند. برادر شهيد كه از اساتيد دانشگاه آزاد اسلامي بودند ضمن تشکر از این ديدار و سر زدن به خانواده شهدا را باعث تجدید خاطرات برای خانواده‌ها و باعث خوشحالی آنها دانستند. ايشان سخناني جالب درباره شهيد ايراد نمودند و هدف این شهید را دفاع از مملکت و ناموس مملکت دانستند. وي گفت شهید نه تنها در زمينه درسي بلكه در ورزش و اخلاق نيز سرآمد بودند ، ایشان از شهیدان به عنوان قهرمانان ملی یاد کردند که متعلق به همه مردم هستند و اگر این شهدا نبودند مملکت نیز نبود و آنها اسوه ایثار و شجاعت بودند و ما باید فرهنگ‌سازی کنیم تا نسل خوبی تربیت شود.
در پايان اين مراسم معنوي لوح و هديه‌اي به رسم ياد بود به خانواده شهيد تقديم گرديد.

لینک منبع:دانشگاه صنعتی امیر کبیر

 

 

 

نام :یوسف

نام خانوادگی: علی محمدی

نام پدر: نریمان

تاریخ تولد: 1340

تاریخ شهادت: 1361

محل شهادت: منطقه عملیاتی شوش

محل مزار: گلزار شهداء امامزاده علی اکبر(ع)-چیذر

 

لینک دانلود موزیک شهدای گمنام از مجید یحیایی

 

دانلود آهنگ بسیار زیبای «یه پلاک، که بیرون زده از دل خاک» تیتراژ پایانی فیلم معراجی ها كه شنیدن این آهنگ زیبا را به شما کاربران عزیز نیز پیشنهاد می کنیم.


 
حسین رشیدی

حسین رشیدی
hosseinrashidiv@yahoo.com

 

لینکها

پایگاه خبری تحلیلی ثمره نیوز

نقشه راههای شهرستانها و روستاهای کشور

کارشناس بیمه

سایت میانه ای ها

سایت روستا نیوز

سایت ویکی روستا

پیش بینی وضع آب و هوای روستاهای کشور

بانک نقشه های روستایی

ساختن وبلاگ

شماره پیمان کارها

حمل ته لنجی با ضمانت از دبی

خرید از چین

قلاده اموزشی ضد پارس سگ

دوست یابی انلاین

سفارش آنلاین قلیون

 

مطالب قبلی

» مقدمه:
» معرفی روستای ورنکش
» گوشه ای از طبیعت بسیار زیبای روستای ورنکش
» گوشه ای از عزاداری اهالی روستای ورنکش در ایام سوگواری اباعبدالله الحسین(ع)
» معرفی اماکن تاریخی و مذهبی روستای ورنکش
» معرفی برخی از شهدای ورنکشی
» سخنی با شما

 

ارشیو

تير 1393

دی 1392

آذر 1392

 

نویسندکان

حسین رشیدی

 

لینک ها

پایگاه خبری تحلیلی ثمره نیوز

سفر رایگان با اسنپ

سفر رایگان با اسنپ

وبلاگ دوستان مائده رشیدی

وبلاگ اختصاصی آقای مظاهر همراهی

وبلاگ اختصاصی کارشناس بیمه

جی پی اس موتور

همسرگزینی

جی پی اس مخفی خودرو

درگاه پرداخت سپرده روشی 100%

 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگدهی

 

Alternative content


تماس با ما قرآن آنلاین
دریافت کد جملات شریعتی

ابزار های نایت اسکین